مرجع دانلود پرسشنامه و ابزار استاندارد در تمامی رشته ها,طراحی پرسشنامه

ترم آخر

آزمون,طراحی پرسشنامه,روانشناسی,مدیریت,پرسشنامه استاندارد,پرسشنامه رایگان,مشاوره آماری ,سایت پرسشنامه,نرم افزار رایگان روانشناسی,سفارش

خانه / آرشیو تگ: روانشناسی (صفحه 5)

آرشیو تگ: روانشناسی

پرسشنامه شخصیتی 3 عاملی کتل

هدف: سنجش عوامل ” تحت تاثیر احساسات – استوار از نظر هیجانی” و ” سرسختی- نرم خویی” و ” مطمئن به خود – بیمناک”
تعداد سوال: 9
شیوه نمره گذاری و تفسیر نتایج: دارد
منبع: چارلز اس. کارور و مایکل اف . شی یر . نظریه های شخصیت . ترجمه احمد ورضوانی . معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی . 1375

همین الان دانلود کنید

قیمت: ففقط 1400 تومان

خرید فایل

Desc (1)

پرسشنامه شخصیتی 3 عاملی کتل 

تعریف شخصیت

واژه « شخصیت[1] » در زبان روزمره معانی گوناگونی دارد. مثلاً وقتی که در مورد کسی گفته می شود « بسیار با شخصیت است » غالباً درجه کارآیی و جاذبه اجتماعی وی مورد نظر است. معمولاً در پرورش شخصیت سعی بر این است که به شخص برخی مهارت های اجتماعی یاد دهند و وضع ظاهری و شیوۀ سخن گفتن او را بهبود بخشند تا وی واکنش مطلوبی در دیگران برانگیزد. گاه کلمۀ شخصیت به منظور توصیف بارزترین ویژگی شخص به کار می رود.

          روان شناسان در بحث از شخصیت ، بیش از هر چیز به تفاوت های فردی توجه دارند ، یعنی ویژگی هایی که یک فرد را از افراد دیگر متمایز می کنند. روان شناسان در مورد تعریف دقیق شخصیت اتفاق نظر ندارند ( اتکینسون [2] ، هیلگارد [3] ، به نقل از دکتر محمدنقی براهنی ، 1381 ).

           لغت شخصیت که در زبان لاتین (Personalitc) و در زبان آنگلوساکسون (Personality) خوانده می شود ، ریشه در کلمه لاتین (Persona) دارد. این کلمه به نقاب یا ماسکی گفته می شود که بازیگران تئاتر در یونان قدیم به صورت خود می زدند. به مرور معنای آن گسترده تر شد و نقشی را نیز که بازیگر ادا می کرد، در بر گرفت. بنابراین ، مفهوم اصلی و اولیه شخصیت ، تصویری صوری و اجتماعی است و بر اساس نقشی که فرد در جامعه بازی می کند ، ترسیم می شود. یعنی در واقع ، فرد به اجتماع خود شخصیتی ارائه می دهد که جامعه بر اساس آن ، او را ارزیابی می نماید.

          شخصیت را بر اساس صفت بارز ، یا مسلط یا شاخص فرد نیز تعریف کرده اند و بر این اساس است که افراد را دارای شخصیت برونگرا[4] ، یا درونگرا[5] و یا پرخاشگر[6] و امثال آن می دانند.

          نظری اجمالی به تعاریف شخصیت ، نشان می دهد که تمامی معانی شخصیت را نمی توان در یک نظریه خاص یافت ، بلکه در حقیقت تعریف شخصیت به نوع تئوری و نظریه هر دانشمند بستگی دارد. برای مثال کارل راجرز[7] ، شخصیت را یک خویشتن[8] سازمان یافته دائمی می داند که محور تمام تجربه های وجودی است. یا آلپورت[9] از شخصیت به عنوان یک مجموعه عوامل درونی که تمام فعالیت های فردی را جهت می دهد، نام می برد. جی.بی.واتسون[10] پدر رفتارگرایان ، شخصیت را مجموعه سازمان یافته ای از عادات می پندارند. اریک اریکسون[11] ، روان پزشک و پسیکوآنالیست ، معتقد است که رشد انسان از یک سلسله مراحل و وقایع روانی اجتماعی ساخته شده و شخصیت انسان ، تابع نتایج آنها است. جورج کلی[12] یکی از روان شناسان شناختی معاصر ، روش خاص هر فرد را در جستجو برای تفسیر معانی زندگی شخصیت می داند و بالاخره زیگموند فروید عقیده دارد که شخصیت از نهاد[13]خود[14] و فراخود[15] ساخته شده است ( شاملو ، 1377).

          از شخصیت تعریف های متعدد و گوناگونی را ارائه کرده اند. اما تعریفشلدون[16] که تعریفی کل و جامع و مانع به نظر می رسد ، این است: « شخصیت سازمان پویای جنبه های ادراکی و انفعالی و ارادی و بدنی ( شکل بدن و اعمال حیاتی بدن ) فرد آدمی است » ( سیاسی ، 1377).

          شخصیت مجموعه ای پایدار از ویژگی ها و گرایش هاست که مشـابهت ها و تفاوت های رفتار روان شناختی افراد ( افکار ، احساسات و اعمال ) را که دارای تداوم زمانی بوده و ممکن است به واسطه فشارهای اجتماعی و زیست شناختی موقعیت های بلاواسطه شناخته شوند یا به آسانی درک شوند، مشخص می کند( کریمی ، 1371 ).

          مراد از شخصیت ، الگوهای معینی از رفتار و شیوه های تفکر است که نحوۀ سازگاری شخص را با محیط تعیین می کند ( اتکینسون ، هیلگارد به نقل از براهنی و همکاران ،  1362 ).

          شخصیت یک مفهوم انتزاعی است. دانشمندان به چنین مفهومی ساختار می گویند. این حقیقت که شخصیت یک ساختار است ، تعریف آن را مشکل می کند ( راس[17] به نقل از جمالفر ، 1378 ).

          آلپورت در سال 1937 بعد از آن که حدود 50 تعریف از شخصیت را مورد بررسی قرار داد ، چند تعریف شخصیت را مطرح می کند: شخصیت یعنی سازمان پویایی از سیستم های روان _ تنی فرد است که رفتارها و افکار خاص او را تعیین می کند ( می لی به نقل از منصور ، 1380 )

          ج.پی.گیلفورد[18] شخصیت را بدین گونه تعریف کرده است که: شخصیت عبارت است از الگوی منحصر به فرد صفات شخصیتی است ( راس به نقل از منصور ، 1377 ).

          والتر میشل[19] ، شخصیت را این گونه تعریف می کند که « الگوهای مشخص رفتار » اعم از افکار و هیجانات که سازگاری هر فرد را در مقابل محیط زندگی اش می سازد ( احمدی ، 1374 ).

          شخصیت هر فرد در نتیجه مجموعۀ تصورات او دربارۀ خودش در موقعیت ها و زمینه های مختلف پدید می آید ( اوهارا و تیدمن[20] ، 1959 ).

          شخصیت فرد و نمود آن حاصل ادراکات ، احساسات و طرز تلقی وی می باشد ( اسینگ و کومب[21]، 1949 ).         

فروم[22] معتقد است که شخصیت مجموع کیفیت های موروثی و اکتسابی است که خصوصیت فرد بوده و او را منحصر به فرد می کند ( شاملو ، 1382 ).

کتل[23] از روان شناسانی است که معتقد است رگه های متمایز و جنبه های شخصیت ، جلوه های واقعی فرد است و باید آنها را واجد معنای روان شناختی دانست ( کراز[24] به نقل از منصور دادستان،     1363 ).

          شخصیت انسان حاصل عقده انسان دربارۀ خویشتن است ( سوپر[25] ، 1963 ).

          سالیوان : شخصیت مفهوم فرضی است. نمی تواند به تنهایی ، یعنی خارج از آن که بین افراد می گذرد در نظر بیاید. رفتار بین اشخاص تنها چیزی که ممکن است به عنوان شخصیت مورد ملاحظه واقع شود ( سیاسی، 1379 ).

     در حقیقت ، تعریف شخصیت از دیدگاه هر دانشمند و یا هر مکتب و گروهی به نظریه خاص آنها بستگی دارد ( شاملو 1368 ).

          گرچه همۀ نظریه پردازان شخصیت با یک تعریف واحد از آن موافق نیستند، اما می توانیم به تعریفی قابل قبول برسیم که به طور نسبی حاوی ویژگی های مشترک تعریف های ذکر شده باشد.

            شخصیت به مجموعه افکار ، هیجانات و رفتارهای متمایز و پایداری گفته می شود که شیوۀ انطباق ما با دنیا را نشان می دهد( سانتراک[26] به نقل از فیروزبخت ، 1383 ).

          « شخصیت عبارت است از الگوی نسبتاً پایدار صفات ، گرایش ها ، یا ویژگی هایی که تا اندازه ای به رفتار افراد دوام می بخشد» ( جس فیست و گریگوری جی فیست به نقل از سید محمدی ، 1384 ).

          برداشت های متفاوت از مفهوم شخصیت به وضوح نشان می دهد که معنای شخصت در طی تاریخ بسیار گسترده تر از مفهوم تصویری ، صوری و اجتماعی اولیه آن شده است. در حال حاضر شخصیت به روند اساسی مداوم دربارۀ فرد انسان اطلاق می شود. غیر از این توافق اساسی در تعریف شخصیت، نظریه های مختلف وجوه تشابه دیگری نیز دارند که عبارتند از :

           الف) اغلب نظریه ها شخصیت را نوعی ساختمان یا ساخت فرضی[27]می دانند. در شخصیت، رفتارها تا حدی وحدت و سازمان دارند. به عبارت دیگر ، شخصیت نوعی پدیدۀ انتزاعی[28]است که آن را بر اساس تغییر رفتار بیرونی فرد می توان شناخت.

          ب) اکثر تعاریف بر وجود تفاوت های شخصیتی بین افراد تأکید می نمایند. در لغت شخصیت این معنا مستتر است که هر فردی ، واحد منحصر به فرد و به اصطلاح عوام « تک » است و هیچ شخص دیگری را نمی توان یافت که کاملاً شبیه او باشد. با مطالعه شخصیت افراد ، خصوصیاتی که بر اساس آن افراد از یکدیگر متمایز می گردند ، روشن می شود.

          ج) بیشتر محققان در تعاریف شخصیت اعتقاد دارند که شخصیت را باید از دیدگاه تاریخچۀ تکامل فردی ارزیابی نمود.

          شخصیت در واقع پدیده ای تکاملی و تدریجی است که تحت تأثیر بسیاری از عوامل درونی و بیرونی از جمله وراثت ، خصوصیات جسمانی و شرایط اجتماعی قرار می گیرد، رشد می کند و تکامل    می یابد.

          نظریه پردازان و محققان شخصیت می خواهند بفهمند چرا افراد در یک وضعیت واحد،       واکنش های گوناگونی نشان می دهند و به جواب های متفاوتی می رسند. بعضی از نظریه پردازان معتقـدند عوامل زیست شناختی و ژنتیکی علت این قضیه هستند. عده ای هم تجربه های زندگی را مهم تر می دانند. در حالت کلی همۀ دیدگاه های شخصیتی می خواهند به این سه سوال مهم جواب بدهند:

          1- شخصیت فطری است یا آموختنی؟ شخصیت بیشتر معلول وراثت و عوامل زیست شناختی است یا معلول یادگیری و تجارب محیطی؟ برای مثال ، افراد چون خودبینی را از پدر و مادرشان به ارث  می برند ، خودبین می شوند یا معاشرت با افراد خودبین آنها را این گونه بار می آورد؟

          دیدگاه های روان پویایی ، بنیان زیستی ـ ژنتیکی محکمی دارند ، هر چند برخی از نظریه پردازان این دیدگاه معتقدند تجارب محیطی و فرهنگ هم نقش تعیین کننده ای در شخصیت دارند.

دیدگاه های رفتاری و شناختی ـ اجتماعی همسو با دیدگاه های انسان گرایی، محیط را عامل تعیین کننده شخصیت می دانند. در این بین اسکینر پروپاقرص ترین حامی نفوذ محیط است. اما نظریه پردازان انسان گرا معتقدند مردم توانایی فطری خاصی برای تبدیل شدن به انسان هایی تمام و کمال دارند. دیدگاه های صفت گرا از لحاظ میزان تأکید بر وراثت و محیط با هم فرق دارند.

          2- شخصیت هشیار است یا ناهشیار ؟ افراد خودبین و خودمحور چقدر از خودبینی و خودمحوری و یا از دلایل خودبینی و خودمحوری خویش آگاهند؟

          نظریه پردازان روان پویایی ، پروپاقرص ترین طرفداران بررسی نقش ذهن ناهشیار در شخصیت هستند. اکثر آنها می گویند انسان ها تا حد زیادی از سیر تحول و پرورش شخصیت شان بی خبرند. ولی رفتارگرایان  می گویند فکر هشیار و ناهشیار شخصیت را تعیین نمی کند. نظریه پردازان شناختی ـ اجتماعی هم بر این تأکید دارند که فکر هشیار در شیوۀ تأثیر گذاری محیط بر شخصیت اهمیت بیشتری دارد. انسان گراها نیز بر جنبه های هشیار شخصیت خصوصاً ادراک خویشتن تأکید دارند. اما نظریه پردازان صفت به طور کلی توجه کمی به بحث هشیار و ناهشیار دارند.

           3- شخصیت تحت تأثیر عوامل درونی است یا بیرونی؟ آیا گرایش درونی نحوۀ بروز شخصیت در هر وضعیت را تعیین می کند یا بیرونی؟ آیا افراد به دلیل خصوصیت درونی که همواره در درون شان هست، خودبین و خودمحور می شوند یا به دلیل وضعیتی که در آن به سر می برند و یا به دلیل تأثیرات اطرافیان شان؟

          نظریه پردازان روان پویایی ، انسان گرایی وضعیت بر ابعاد درونی شخصیت تأکید دارند. رفتارگراها بر تعیین کننده های بیرونی و وضعیتی تأکید دارند. نظریه پردازان شناختی ـ اجتماعی نیز بر تعیین کننده های بیرونی و درونی ( سانتراک به نقل از فیروزبخت ، 1383 )

          شخصیت ، یک موضوع پیچیدۀ چند وجهی است و اطلاعات حاصل از این نظریه ها ، بیشتر یکدیگر را تکمیل می کنند تا رد. هر نظریه تکه یا تکه های مهمی از پازل شخصیت را مشخص می کند و این نظریه ها در کنار یکدیگر ، دورنمای شخصیت را با تمام جزئیاتش ترسیم می کنند ( فاندر[29] ، 2000 ).

پرسشنامه شخصیتی آیزنگ

هدف: ارزیابی نوع شخصیت های برون گرا، روان رنجور خو و مقیاس دروغگویی
تعداد سوال:‌57
شیوه نمره گذاری و تفسیر نتایج: دارد
پاسخنامه مربوط به هر خرده مقیاس: دارد
روایی و پایایی: دارد
منبع: گنجی، حمزه، ارزشیابی شخصیت، ویرایش دوم، نشر ساوالان، 1391.

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 2900 تومان

خرید فایل

Desc (1)

پرسشنامه شخصیتی آیزنگ

تعریف شخصیت

واژه « شخصیت[1] » در زبان روزمره معانی گوناگونی دارد. مثلاً وقتی که در مورد کسی گفته می شود « بسیار با شخصیت است » غالباً درجه کارآیی و جاذبه اجتماعی وی مورد نظر است. معمولاً در پرورش شخصیت سعی بر این است که به شخص برخی مهارت های اجتماعی یاد دهند و وضع ظاهری و شیوۀ سخن گفتن او را بهبود بخشند تا وی واکنش مطلوبی در دیگران برانگیزد. گاه کلمۀ شخصیت به منظور توصیف بارزترین ویژگی شخص به کار می رود.

          روان شناسان در بحث از شخصیت ، بیش از هر چیز به تفاوت های فردی توجه دارند ، یعنی ویژگی هایی که یک فرد را از افراد دیگر متمایز می کنند. روان شناسان در مورد تعریف دقیق شخصیت اتفاق نظر ندارند ( اتکینسون [2] ، هیلگارد [3] ، به نقل از دکتر محمدنقی براهنی ، 1381 ).

           لغت شخصیت که در زبان لاتین (Personalitc) و در زبان آنگلوساکسون (Personality) خوانده می شود ، ریشه در کلمه لاتین (Persona) دارد. این کلمه به نقاب یا ماسکی گفته می شود که بازیگران تئاتر در یونان قدیم به صورت خود می زدند. به مرور معنای آن گسترده تر شد و نقشی را نیز که بازیگر ادا می کرد، در بر گرفت. بنابراین ، مفهوم اصلی و اولیه شخصیت ، تصویری صوری و اجتماعی است و بر اساس نقشی که فرد در جامعه بازی می کند ، ترسیم می شود. یعنی در واقع ، فرد به اجتماع خود شخصیتی ارائه می دهد که جامعه بر اساس آن ، او را ارزیابی می نماید.

          شخصیت را بر اساس صفت بارز ، یا مسلط یا شاخص فرد نیز تعریف کرده اند و بر این اساس است که افراد را دارای شخصیت برونگرا[4] ، یا درونگرا[5] و یا پرخاشگر[6] و امثال آن می دانند.

          نظری اجمالی به تعاریف شخصیت ، نشان می دهد که تمامی معانی شخصیت را نمی توان در یک نظریه خاص یافت ، بلکه در حقیقت تعریف شخصیت به نوع تئوری و نظریه هر دانشمند بستگی دارد. برای مثال کارل راجرز[7] ، شخصیت را یک خویشتن[8] سازمان یافته دائمی می داند که محور تمام تجربه های وجودی است. یا آلپورت[9] از شخصیت به عنوان یک مجموعه عوامل درونی که تمام فعالیت های فردی را جهت می دهد، نام می برد. جی.بی.واتسون[10] پدر رفتارگرایان ، شخصیت را مجموعه سازمان یافته ای از عادات می پندارند. اریک اریکسون[11] ، روان پزشک و پسیکوآنالیست ، معتقد است که رشد انسان از یک سلسله مراحل و وقایع روانی اجتماعی ساخته شده و شخصیت انسان ، تابع نتایج آنها است. جورج کلی[12] یکی از روان شناسان شناختی معاصر ، روش خاص هر فرد را در جستجو برای تفسیر معانی زندگی شخصیت می داند و بالاخره زیگموند فروید عقیده دارد که شخصیت از نهاد[13]خود[14] و فراخود[15] ساخته شده است ( شاملو ، 1377).

          از شخصیت تعریف های متعدد و گوناگونی را ارائه کرده اند. اما تعریفشلدون[16] که تعریفی کل و جامع و مانع به نظر می رسد ، این است: « شخصیت سازمان پویای جنبه های ادراکی و انفعالی و ارادی و بدنی ( شکل بدن و اعمال حیاتی بدن ) فرد آدمی است » ( سیاسی ، 1377).

          شخصیت مجموعه ای پایدار از ویژگی ها و گرایش هاست که مشـابهت ها و تفاوت های رفتار روان شناختی افراد ( افکار ، احساسات و اعمال ) را که دارای تداوم زمانی بوده و ممکن است به واسطه فشارهای اجتماعی و زیست شناختی موقعیت های بلاواسطه شناخته شوند یا به آسانی درک شوند، مشخص می کند( کریمی ، 1371 ).

          مراد از شخصیت ، الگوهای معینی از رفتار و شیوه های تفکر است که نحوۀ سازگاری شخص را با محیط تعیین می کند ( اتکینسون ، هیلگارد به نقل از براهنی و همکاران ،  1362 ).

          شخصیت یک مفهوم انتزاعی است. دانشمندان به چنین مفهومی ساختار می گویند. این حقیقت که شخصیت یک ساختار است ، تعریف آن را مشکل می کند ( راس[17] به نقل از جمالفر ، 1378 ).

          آلپورت در سال 1937 بعد از آن که حدود 50 تعریف از شخصیت را مورد بررسی قرار داد ، چند تعریف شخصیت را مطرح می کند: شخصیت یعنی سازمان پویایی از سیستم های روان _ تنی فرد است که رفتارها و افکار خاص او را تعیین می کند ( می لی به نقل از منصور ، 1380 )

          ج.پی.گیلفورد[18] شخصیت را بدین گونه تعریف کرده است که: شخصیت عبارت است از الگوی منحصر به فرد صفات شخصیتی است ( راس به نقل از منصور ، 1377 ).

          والتر میشل[19] ، شخصیت را این گونه تعریف می کند که « الگوهای مشخص رفتار » اعم از افکار و هیجانات که سازگاری هر فرد را در مقابل محیط زندگی اش می سازد ( احمدی ، 1374 ).

          شخصیت هر فرد در نتیجه مجموعۀ تصورات او دربارۀ خودش در موقعیت ها و زمینه های مختلف پدید می آید ( اوهارا و تیدمن[20] ، 1959 ).

          شخصیت فرد و نمود آن حاصل ادراکات ، احساسات و طرز تلقی وی می باشد ( اسینگ و کومب[21]، 1949 ).         

فروم[22] معتقد است که شخصیت مجموع کیفیت های موروثی و اکتسابی است که خصوصیت فرد بوده و او را منحصر به فرد می کند ( شاملو ، 1382 ).

کتل[23] از روان شناسانی است که معتقد است رگه های متمایز و جنبه های شخصیت ، جلوه های واقعی فرد است و باید آنها را واجد معنای روان شناختی دانست ( کراز[24] به نقل از منصور دادستان،     1363 ).

          شخصیت انسان حاصل عقده انسان دربارۀ خویشتن است ( سوپر[25] ، 1963 ).

          سالیوان : شخصیت مفهوم فرضی است. نمی تواند به تنهایی ، یعنی خارج از آن که بین افراد می گذرد در نظر بیاید. رفتار بین اشخاص تنها چیزی که ممکن است به عنوان شخصیت مورد ملاحظه واقع شود ( سیاسی، 1379 ).

     در حقیقت ، تعریف شخصیت از دیدگاه هر دانشمند و یا هر مکتب و گروهی به نظریه خاص آنها بستگی دارد ( شاملو 1368 ).

          گرچه همۀ نظریه پردازان شخصیت با یک تعریف واحد از آن موافق نیستند، اما می توانیم به تعریفی قابل قبول برسیم که به طور نسبی حاوی ویژگی های مشترک تعریف های ذکر شده باشد.

            شخصیت به مجموعه افکار ، هیجانات و رفتارهای متمایز و پایداری گفته می شود که شیوۀ انطباق ما با دنیا را نشان می دهد( سانتراک[26] به نقل از فیروزبخت ، 1383 ).

          « شخصیت عبارت است از الگوی نسبتاً پایدار صفات ، گرایش ها ، یا ویژگی هایی که تا اندازه ای به رفتار افراد دوام می بخشد» ( جس فیست و گریگوری جی فیست به نقل از سید محمدی ، 1384 ).

          برداشت های متفاوت از مفهوم شخصیت به وضوح نشان می دهد که معنای شخصت در طی تاریخ بسیار گسترده تر از مفهوم تصویری ، صوری و اجتماعی اولیه آن شده است. در حال حاضر شخصیت به روند اساسی مداوم دربارۀ فرد انسان اطلاق می شود. غیر از این توافق اساسی در تعریف شخصیت، نظریه های مختلف وجوه تشابه دیگری نیز دارند که عبارتند از :

           الف) اغلب نظریه ها شخصیت را نوعی ساختمان یا ساخت فرضی[27]می دانند. در شخصیت، رفتارها تا حدی وحدت و سازمان دارند. به عبارت دیگر ، شخصیت نوعی پدیدۀ انتزاعی[28]است که آن را بر اساس تغییر رفتار بیرونی فرد می توان شناخت.

          ب) اکثر تعاریف بر وجود تفاوت های شخصیتی بین افراد تأکید می نمایند. در لغت شخصیت این معنا مستتر است که هر فردی ، واحد منحصر به فرد و به اصطلاح عوام « تک » است و هیچ شخص دیگری را نمی توان یافت که کاملاً شبیه او باشد. با مطالعه شخصیت افراد ، خصوصیاتی که بر اساس آن افراد از یکدیگر متمایز می گردند ، روشن می شود.

          ج) بیشتر محققان در تعاریف شخصیت اعتقاد دارند که شخصیت را باید از دیدگاه تاریخچۀ تکامل فردی ارزیابی نمود.

          شخصیت در واقع پدیده ای تکاملی و تدریجی است که تحت تأثیر بسیاری از عوامل درونی و بیرونی از جمله وراثت ، خصوصیات جسمانی و شرایط اجتماعی قرار می گیرد، رشد می کند و تکامل    می یابد.

          نظریه پردازان و محققان شخصیت می خواهند بفهمند چرا افراد در یک وضعیت واحد،       واکنش های گوناگونی نشان می دهند و به جواب های متفاوتی می رسند. بعضی از نظریه پردازان معتقـدند عوامل زیست شناختی و ژنتیکی علت این قضیه هستند. عده ای هم تجربه های زندگی را مهم تر می دانند. در حالت کلی همۀ دیدگاه های شخصیتی می خواهند به این سه سوال مهم جواب بدهند:

          1- شخصیت فطری است یا آموختنی؟ شخصیت بیشتر معلول وراثت و عوامل زیست شناختی است یا معلول یادگیری و تجارب محیطی؟ برای مثال ، افراد چون خودبینی را از پدر و مادرشان به ارث  می برند ، خودبین می شوند یا معاشرت با افراد خودبین آنها را این گونه بار می آورد؟

          دیدگاه های روان پویایی ، بنیان زیستی ـ ژنتیکی محکمی دارند ، هر چند برخی از نظریه پردازان این دیدگاه معتقدند تجارب محیطی و فرهنگ هم نقش تعیین کننده ای در شخصیت دارند.

دیدگاه های رفتاری و شناختی ـ اجتماعی همسو با دیدگاه های انسان گرایی، محیط را عامل تعیین کننده شخصیت می دانند. در این بین اسکینر پروپاقرص ترین حامی نفوذ محیط است. اما نظریه پردازان انسان گرا معتقدند مردم توانایی فطری خاصی برای تبدیل شدن به انسان هایی تمام و کمال دارند. دیدگاه های صفت گرا از لحاظ میزان تأکید بر وراثت و محیط با هم فرق دارند.

          2- شخصیت هشیار است یا ناهشیار ؟ افراد خودبین و خودمحور چقدر از خودبینی و خودمحوری و یا از دلایل خودبینی و خودمحوری خویش آگاهند؟

          نظریه پردازان روان پویایی ، پروپاقرص ترین طرفداران بررسی نقش ذهن ناهشیار در شخصیت هستند. اکثر آنها می گویند انسان ها تا حد زیادی از سیر تحول و پرورش شخصیت شان بی خبرند. ولی رفتارگرایان  می گویند فکر هشیار و ناهشیار شخصیت را تعیین نمی کند. نظریه پردازان شناختی ـ اجتماعی هم بر این تأکید دارند که فکر هشیار در شیوۀ تأثیر گذاری محیط بر شخصیت اهمیت بیشتری دارد. انسان گراها نیز بر جنبه های هشیار شخصیت خصوصاً ادراک خویشتن تأکید دارند. اما نظریه پردازان صفت به طور کلی توجه کمی به بحث هشیار و ناهشیار دارند.

           3- شخصیت تحت تأثیر عوامل درونی است یا بیرونی؟ آیا گرایش درونی نحوۀ بروز شخصیت در هر وضعیت را تعیین می کند یا بیرونی؟ آیا افراد به دلیل خصوصیت درونی که همواره در درون شان هست، خودبین و خودمحور می شوند یا به دلیل وضعیتی که در آن به سر می برند و یا به دلیل تأثیرات اطرافیان شان؟

          نظریه پردازان روان پویایی ، انسان گرایی وضعیت بر ابعاد درونی شخصیت تأکید دارند. رفتارگراها بر تعیین کننده های بیرونی و وضعیتی تأکید دارند. نظریه پردازان شناختی ـ اجتماعی نیز بر تعیین کننده های بیرونی و درونی ( سانتراک به نقل از فیروزبخت ، 1383 )

          شخصیت ، یک موضوع پیچیدۀ چند وجهی است و اطلاعات حاصل از این نظریه ها ، بیشتر یکدیگر را تکمیل می کنند تا رد. هر نظریه تکه یا تکه های مهمی از پازل شخصیت را مشخص می کند و این نظریه ها در کنار یکدیگر ، دورنمای شخصیت را با تمام جزئیاتش ترسیم می کنند ( فاندر[29] ، 2000 ).

پرسشنامه شاخص رضایت زناشویی

هدف: اندازه گیری مشکلات رابطه زناشویی
تعداد سوال: 25
شیوه نمره گذاری و تفسیر نتایج: دارد
روایی و پایایی: دارد
منبع: ثنایی ، باقر و همکاران . مقیاس های سنجش خانواده و ازدواج . انتشارارت بعثت 1387

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 2400 تومان

خرید فایل

Desc (1)

پرسشنامه شاخص رضایت زناشویی

پرسشنامه شادی و نشاط

هدف: ارزیابی ابعاد مختلف شادی و نشاط در افراد
تعداد سوال: 37
روش نمره گذاری و تفسیر نتایج: دارد
پایایی: دارد
منبع: زارع، حسین، امین پور، حسن، آزمون های روان شناختی، انتشارات آییژ، 1390.

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 1800 تومان

خرید فایل

Desc (1)

پرسشنامه شادی و نشاط

تعریف شادی

خوشحالی، خرسندی و یا شادی یک حالت روانی است که در آن فرد احساس عشق، لذت، خوشبختی و یا شادی می‌کند. مسائل مختلفی هچون مسائل زیستی، روان شناختی و یا دینی برای تعریف و دلیل خرسندی آورده شده‌است. دانشمندان دریافته‌اند که شادی و خوشحالی سبب تقویت سیستم دفاعی بدن و همچنین سیستم اعصاب انسان می‌شود.[۱]

تحقیقات نشان داده‌است شادی رابطهٔ مستقیمی با مسائلی همچون روابط و تعاملات اجتماعی، وضعیت فرد از نظر داشتن شریک زندگی، کار، درآمد و حتی نزدیکی به انسان‌های شاد دارد.

فیلسوفان و متفکران مذهبی شادی را واژه‌ای برای یکی زندگی خوب و یا موفق و نه صرفاً یک احساس تعریف می‌کنند.

شادی، فرح و سرور در آیات قرآن کتاب مقدس مسلمانان و روایات شیعه در هر دو مورد مثبت و منفی آمده است. گاهی خوشحالان و شادی کنندگان ظالم را از محبت خدا خارج می‌داند، و گاهی بر خلاف آن، مردم را به سرور و شادی امر می‌کند. گاهی شادی صفتی برای قارون و جهنمیان، و گاهی صفتی برای شهدا و بهشتیان به حساب آمده است.[نیازمند منبع]

بنابراین، شادی و خوشحالی به تنهایی بد نیست بلکه به آن سفارش شده و سبب و علت شادی باعث خوب بودن یا بد بودن آن می‌شود.[نیازمند منبع]

برای مثال، شادی که باعث تمسخر شود، شادیِ بد محسوب می‌شود و حرام است و یا برخی روایت‌ها، به نتیجه شادی اشاره می‌کند و می‌آورد: «شخصی که باعث سرور مؤمن شود، دین و قرض او را ادا کند، طعامی به او دهد، ناراحتی اش را بزداید، و … در واقع خدا و رسول او را شاد کرده است.»

پرسشنامه صداقت و راستگویی

هدف: ارزیابی میزان صداقت و راستگویی افراد
تعداد سوال: 16
روش نمره گذاری و تفسیر نتایج: دارد
منبع: زارع، حسین، امین پور، حسن، آزمون های روان شناختی، انتشارات آییژ، 1390.

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 1900 تومان

خرید فایل

Desc (1)

پرسشنامه صداقت و راستگویی

تعریف راستگویی و صداقت

راست‌گویی از اعمال نیک و پسندیده انسانی بوده و نزد دین و خرد از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. اسلام دین دعوت به فطرت انسانی است و فطرت پاک انسان ایجاب می‌کند که انسان سالم و متعادل، دل و زبانش یکسو و هماهنگ باشد، ظاهر و باطنش یکی باشد و آنچه را باور دارد بر زبان جاری کند.

واژه «صداقت» از «صدق» در اصل به این معنا است که گفتار و یا خبرى که داده مى‌‏شود، مطابق خارج باشد، و کسی را که خبرش مطابق با واقع و خارج باشد، «صادق» و «راست‌گو» مى‏‌گویند. اما از آن‌جا که به طور استعاره و مجاز، اعتقاد، عزم و اراده را هم قول نامیده‌‏اند[۱]، در نتیجه صدق را در آنها نیز استعمال کرده، انسانى را هم که عملش مطابق با اعتقادش باشد و یا کارى که مى‏‌کند با اراده و تصمیمش مطابق باشد، صادق و راست‌گو نامیده‌‏اند.

صداقت و راست‌گویی از بزرگ‌ترین فضایل اخلاقی است که در تعالیم و آموزه‌های دینی جایگاه ویژه دارد و در قرآن و روایات فراوان به آن سفارش شده است.

پرسشنامه سرسختی

هدف: بررسی میزان سرسختی و ابعاد آن
تعداد سوال: 20
شیوه نمره گذاری و تفسیر نتایج: دارد
منبع: زارع، حسین، امین پور، حسن، آزمون های روان شناختی، انتشارات آییژ، 1390.

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 2400 تومان

خرید فایل

Desc (1)

پرسشنامه سرسختی

تعریف سرسختی

سرسختی روانشناختی یک سازه شخصیتی مثبت است که برای اولین بار توسط مدی و کوباسا در دهه هشتاد قرن بیستم بر اساس نظریه های وجودی شخصیت مورد توجه ویژه قرار گرفت.

کوباسا (1979) سرسختی روانشناختی را ترکیبی از باورها در مورد خویشتن و جهان تعریف می کند که از سه مؤلفه تعهد، کنترل و مبارزه جویی تشکیل یافته است.

کوباسا در تلاش برای رسیدن به عوامل مؤثر پاسخ در برابر استرس که تأثیر منفی وقایع استرس زا را کنترل می کند، به نکات ظریفی در کار سلیه (1956) اشاره می کند. واسطه های میانجی استرس و بیماری شامل آمادگی فیزیولوژیکی، تجربیات دوران اولیه کودکی، منابع اجتماعی و شخصیت (که در اینجا بر آن تأکید می شود) همگی مسؤل چیزی هستند که سلیه آن را شیوه مشخص برخورد هر فرد با وقایع استرس زای زندگی می نامد.

کوباسا این نظریه را ارائه کرد که سرسختی روانشناختی مجموعه ای از ویژگی های شخصیتی است که در هنگام مواجه با وقایع استرس زای زندگی، به عنوان منبع مقاومت ایفای نقش می کند، امکان بروز علایم بیماری را کاهش می دهد و از تجربیات مفید و متفاوت دوران کودکی نشأت می گیرد. (مدی و کوباسا، 1984)

پرسشنامه سنجش نگرشهای فرزند پروری والدین

هدف: سنجش نگرشهاي فرزند پروري والدين
تعداد سوال: 30
شیوه نمره گذاری و تفسیر نتایج: دارد
روایی و پایایی: دارد
– منبع: ليل آبادي،ليدا.(1375)بررسي ومقايسة ويژگي هاي شخصيتي وشيوه هاي فرزندپروري مادران دانش آموزان عادي و مبتلابه اختلال سلوك درمدارس ابتدايي پسرانه شهرتهران،پايان نامه كارشناسي ارشد،تهران،دانشگاه تهران.

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 2400 تومان

خرید فایل

Desc (1)

پرسشنامه سنجش نگرشهای فرزند پروری والدین

در سراسر دوران زندگی، ارتقای بهداشت روانی کودکان و نوجوانان نقش مهمی دارد. افزایش فشارهای روزمره زندگی بر خانواده ها، تطبیق سبک مثبت فرزند پروری را برای آنها بصورت چالش بزرگی مطرح نموده است . در نوشته ذیل نمونه هایی از تکنیکهای فرزندپروری مثبت ارائه می گردد:

  • بهبود مهارتهای اجتماعی در فرزندان : بهترین عامل پیش بینی کننده عملکرد سالم دوران بزرگسالی، میزان صلاحیت اجتماعی کودکان است. صلاحیت اجتماعی یعنی کودک بتواند با دیگران کنار بیاید و با آنها با مسالمت زندگی کند. صلاحیت اجتماعی و عزت نفس در افراد با یکدیگر ارتباط مستقیم دارند. این موارد شامل همانندسازی، آموزش مهارتها و رفتارهای اجتماعی به کودکان و بکارگیری این آموزشها در گسترش تعاملات اجتماعی مثبت با دیگران می باشد.

  • اختصاص فرصتی برای مکالمه با فرزندان : انباشت احساسات در درون کودک می تواند موجب طغیانهای خلقی، نوسانات یا حتی رفتارهای قلدرانه شود. کودکتان را تشویق کنید که کاملاً آزادانه درباره احساساتش با شما صحبت کنند. به او تفهیم کنید که یک روش سالم برای بیان خشم، ترس، اندوه یا درد، صحبت کردن درباره این احساسات است. تلاش کنید کودکتان عواطف خود را بصورت کلامی ابراز نماید و خود نیز بعنوان یک الگو، درباره احساساتتان با او صحبت کنید.

  • تشویق در انجام امور : پاداش و تشویق کودکان بخاطر یک رفتار خوب و مناسب بسیار مهمتر از آنست که به انتقاد از بخشی از رفتار که ممکن است ناپخته بنظر برسد، بپردازیم. بعنوان مثال اگر کودک شما اتاقش را مرتب نمود اما توده عظیمی از
    اسباب بازیهایش را در گوشه اتاق باقی گذاشته، به جای اینکه او را برای این غفلت مورد سرزنش قرار دهید، « بگویید چقدر خوب اتاقت را تمیز و مرتب نموده ای.»

  • به جای تنبیه به برقراری نظم و انضباط اصرار نمایید: نظم عبارتست از ارائه رفتاری قابل قبول که موجب یادگیری اتخاذ تصمیمات عاقلانه توسط فرد می گردد. به کودکتان برای رفتار خوب پاداش بدهید، محدودیتهایی را بسته به سن و موقعیت برای او تعیین کنید، سعی کنید به آنها القا کنید که علاقمندید آنها خود ناظم خود باشند. تنبیه فیزیکی و حتی کلامی می تواند برای کودک مضر بوده و منجر به تنزل عزت نفس در وی شود.

  • عدم انتقال استرسهای ناشی از محل کار به خانه و خانواده : وقتی که والدین در محیط کار با انواع استرس روبرو باشند ممکن است این استرس به زندگی خانوادگی آنها انتقال یابد و نهایتاً آنها بیشتر مستعد بحث و مجادله با فرزندان خود بوده و کمتر قادر به تحمل رفتارهای نامناسب از طرف آنها باشند. این مسئله ممکن است اثر سوئی بر روی عزت نفس کودک داشته باشد. ضروریست که نسبت به شناسایی عوامل استرس زا در مورد خود اقدام نموده و به نیازهای بهداشت روان خود توجه کنیم.

  •  عدم پرورش افراطی فرزندان : این سبک فرزند پروری شامل ثبت نام کودک در تعداد زیادی از فعالیتهای فوق برنامه، آموزشی ، ورزشی و مؤسسات اجتماعی است. کودکان نیاز به زمان و فضایی برای خلاقیت، فکرکردن و کشف اشیاء توسط خود دارند. فرزندپروری افراطی ممکن است به اعتماد بنفس کودک آسیب برساند، احتمالاً باعث ایجاد و گسترش افسردگی و سوء مصرف مواد شود.

برای ایجاد و برقراری نظم و انضباط به شیوه های ذیل توجه نمایید:

  •  انتقاد سازنده : بجای سرزنش کودک به او بگویید که چه نیازهایی ضرورت اجرا دارند. روی عمل یا رفتار متمرکز شوید. بعنوان مثال بجای گفتن « تو باز شلوغ کاری کردی؟ اسباب بازیهایت را همه جا ولو کرده ای» تمرین کنید و بگویید « این اتاق آشفته است می خواهی آنرا مرتب کنی؟ »

  • راهنمایی مجدد: به فرزندتان کمک کنید تا هر رفتار ناخواسته را با یک رفتار قابل قبول جایگزین نماید. بعنوان مثال اگر فرزند شما در داخل اتاق توپ بازی می کند و آنرا به اطراف پرت می کند، با او به داخل حیاط بروید و توپ بازی کنید.

  •  مکث : وقفه یا مکث بایستی بعنوان فرصتی برای کسب مجدد تسلط و کنترل خود توسط کودک، بکار گرفته شوند نه بعنوان فرصتی برای تربیت مجدد توسط بزرگسالان. مثلاً برای تمرکز حواس و پیشگیری از حواس پرتی کودک،
    می توان یک فاصله زمانی کوتاه از وی خواست که روبروی دیوار بنشیند . بایستی توجه داشت که برای ثمربخشی هر چه بیشتر وقفه ها رعایت تناسب و امساک در اجرای این وضعیت توسط بزرگسالان ضروری است.

  • علائم بهداشت روان در کودکان :

  • دوستانی دارد و با سایر کودکان کنار می آید.

  • می تواند تمرکز حواس داشته باشد و توجه اش را روی موضوعی جهت دهد.

  • الگوهای نسبتاً ثابتی در تغذیه و خواب خود دارد. 

  • علاقه و پیشرفت منطقی ( با توجه به تواناییهای خود) در مدرسه نشان می دهد.

  • بیشتر اوقات از جنبه های مختلف زندگی خود نظیر : خانواده، دوستان، مدرسه، ظاهرفیزیکی خود و … احساس رضایت می نماید.

  • از شکستها و ناسازگاریهای کوچک بیش از اندازه مضطرب یا عصبانی نمی شود.

  • به سایرین احترام می گذارد.

  • با انرژی است و در طول روز این انرژی را حفظ می کند.

  • سرگرمی ها و تفریحات مختلف دارد.

پرسشنامه سنجش اعتقادات دینی

هدف: سنجش میزان اعتقادات دینی افراد
تعداد سوال: 26
شیوه نمره گذاری و تفسیر: دارد
منبع: زارع، حسین، امین پور، حسن، آزمون های روان شناختی، انتشارات آییژ، 1390.

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 1900 تومان

خرید فایل

Desc (1)

پرسشنامه سنجش اعتقادات دینی

باور‎های دینی(به انگلیسی Religious belief) اعتقاد به واقعیت از جنبه‎های اساطیری، فراطبیعی، یا معنوی یک دین است. باور دینی متمایز از عمل دینی یا رفتارهای دینی است چنانچه برخی باورمندان به دین آیین مذهبی بجا نمی‌آورند و برخی از برپا کنندگان آیین مذهبی باور به دین ندارند. باورهای دینی، از ایده‎هایی منحصر به فرد به دین مشتق شده است، اغلب به وجود، ویژگی و پرستش خدا یا خدایان، مداخله الهی در جهان و زندگی انسان، و یا توضیحات وظیفه گرا برای ارزش‎ها و شیوه‎هایی بر محور تعالیم مربوط یک رهبر روحانی و یا گروه. در مقابل به سایر سیستمهای اعتقادی، باورهای دینی معمول مدون است.[۱]

مناقشات در مورد باور دینی همچون بقیه واژگان جای بحث‌ دارد اما شاید به طور خلاصه به توان گفت هر اعتقادی که منشأ دینی داشته باشد باور دینی گویند؛ مانند باور داشتن به اصول دین از قبیل اعتقاد به خدا و معاد و نبوت.

پرسشنامه سرسختی روان شناختی اهواز

هدف: سنجش میزان سرسختی افراد
تعداد سوال: 27
شیوه نمره گذاری و تفسیر نتایج: دارد
روایی و پایایی: دارد
منبع: كيامرثي، آذر (1376). ساخت و اعتباريابي مقياسي براي سنجش سرسختي روان شناختي و بررسي رابطة آن با تيپ شخصيتي الف، كانون بهار، عزت نفس، شكايات جسماني و عملكرد تحصيلي در دانشجويان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامي واحد اهواز. پايان نامه كارشناسي ارشد. دانشگاه آزاد اسلامي واحد اهواز. پايان نامه كارشناسي ارشد،. دانشگاه آزاد اسلامي واحد اهواز

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 1900 تومان

خرید فایل

Desc (1)

پرسشنامه سرسختی روان شناختی اهواز

تعریف سرسختی روانشناختی

سرسختی روانشناختی یک سازه شخصیتی مثبت است که برای اولین بار توسط مدی و کوباسا در دهه هشتاد قرن بیستم بر اساس نظریه های وجودی شخصیت مورد توجه ویژه قرار گرفت.

کوباسا (1979) سرسختی روانشناختی را ترکیبی از باورها در مورد خویشتن و جهان تعریف می کند که از سه مؤلفه تعهد، کنترل و مبارزه جویی تشکیل یافته است.

کوباسا این نظریه را ارائه کرد که سرسختی روانشناختی مجموعه ای از ویژگی های شخصیتی است که در هنگام مواجه با وقایع استرس زای زندگی، به عنوان منبع مقاومت ایفای نقش می کند، امکان بروز علایم بیماری را کاهش می دهد و از تجربیات مفید و متفاوت دوران کودکی نشأت می گیرد. (مدی و کوباسا، 1984)
او نشان داد افرادی که از سرسختی زیادی برخوردارند، هرچند درجه بالایی از استرس ها را تجربه می کنند،ولی بیمار نمی شوند.این افراد از نظر ویژگی سرسختی،متفاوت از کسانی هستند که در شرایط پر استرس بیمار می شوند.
شاخص های سرسختی
از دیدگاه کوباسا فرد سرسخت کسی است که سه مشخصه عمومی دارد: الف) تعهد ب) کنترل ج) مبارزه جویی
تعهد یعنی اعتقاد به اهمیت، جالب بودن و معنی داری فعالیت های زندگی است. کوباسا معتقد است که تعهد، اساسی ترین عامل حفظ بهداشت است.
مناسبات افراد متعهد با خودشان و با محیطشان متضمن فعال بودن و روی آوری است تا منفعل بودن و روی گردانی.
کنترل کوباسا با استفاده از منبع کنترل راتر به مفهوم کنترل دست یافت. افراد منبع کنترل را بر اساس تجارب و یادگیری مرتبط با تقویت می آموزند.
ویژگی شخصیتی کنترل شامل تمایل شخص به احساس و اقدام به نحوی که گویی در رویارویی با شرایط و مقتضیات گوناگون زندگی صاحب نفوذ و تسلط است، می باشد تا درمانده و وامانده.
مبارزه جویی تعهد به عنوان سیستم اعتقادی است که تهدید ادراک شده ناشی از وقایع استرس زای زندگی را به حد اقل می رساند. یعنی این اعتقاد که در زندگی تغییر از ثبات عادی تر است و این که انتظار تغییر داشتن محرکی برای رشد است نه تهدیدی برای امنیت. افراد مبارزه جو تغییر را با آغوش باز می پذیرند و آن را نوعی چالش تلقی می کنند.

ویژگی های سرسختی روانشناختی
در مجموع ویژگی های سرسختی روانشناختی عبارتند از: 1-حس کنجکاوی قابل توجه. 2-تمایل به داشتن تجارب معنی دار. 3-اعتقاد به مؤثر بودن آنچه که مورد تصور ذهنی قرار گرفته است. 4-انتظار این که تغییر امری طبیعی است و هر محرک با اهمیت می تواند موجب رشد و پیشرفت گردد. 5-ابراز وجود، نیرومندی و پرانرژی بودن. 6-توانایی استقامت و مقاومت.

در فرهنگ عامه نیز افرادی هستند که با صفاتی چون «مقاوم» و «صبور»، شناخته می شوند، این افراد ظاهراً بهتر از سایرین، مشکلات را تحمل می کنند و دیرتر از پای در می آیند.

ارتباط سرسختی روانشناختی با استرس و بیماری

ارتباط سرسختی روانشناختی با استرس و بیماری (ویبه و ویلیامز، 1992). ویبه و ویلیامز مدل مفهومی ارتباط سرسختی روانشناختی با استرسورها و سلامتی را بر مبنای یک دیدگاه فیزیولوژیکی-روانی- اجتماعی ارائه کرده اند. بر اساس مدل ویبه و ویلیامز، تهدید آمیزی یک رویداد و پاسخ های مقابله ای بی ثمر عامل افزایش برانگیختگی فیزیولوژیکی هستند و برانگیختگی فیزیولوژیکی مکرر و طولانی نیز به فشار و اختلال در عملکرد سیستم ایمنی و در نهایت به بیماری منجر می شود، اما سرسختی روانشناختی با ایجاد تغییر در ارزیابی رویدادها و پاسخ هابی مقابله ای از برانگیختگی فیزیولوژیکی منفی و آسیب زا جلوگیری می کند.

عوامل و همبسته های سرسختی روانشناختی
طی چند سال اخیر سرسختی روانشناختی به عنوان یک ویژگی مفید و مثبت در حوزه آسیب شناسی روانی مورد بررسی گسترده ای قرار گرفته است. در کنار سرسختی روانشناختی، عوامل دیگری مانند حمایت اجتماعی، عزت نفس و خوشبینی می تواند نقش همسانی داشته باشد.

عوامل سرشتی
تا کنون هیچ گونه شواهدی مبنی بر نقش وراثت در ایجاد سرسختی روانشناختی افراد وجود ندارد. اما شواهدی حاکی از این است که والدین سرسخت، فرزندانی سرسخت نیز دارند. تبیین های احتمالی، الگو سازی، همانندسازی فرزندان با والدین و شیوه های فرزند پروری مناسب و صحیح می باشد.

عوامل زیست شیمیایی

افراد سرسخت نسبت به افراد غیر سرسخت، سیستم ایمنی قوی تر و ایموگلوبین بیشتر، واکنش پذیری فشار خون انقباضی بیشتر حین تکلیف تهدید آمیز و افزایش کمتری در انگیختگی سمپاتیک (یعنی تنش) در خلال شرایط ارزیابی تکلیف دارند.

یادگیری
افراد سرسخت، الگوهایی در پیش رو داشته اند که انها را در زمینه تعهد، کنترل و مبارزه جویی سرمشق قرار داده اند. از انجا که سرسختی روانشناختی را می توان یاد گرفت، احتمالاً افراد در مواجهه یا وقایع، احساس کارآمدی و کنترل بر محیط را کسب کرده اند.

پرسشنامه صمیمت

هدف: سنجش صمیمیت
تعداد سوال: 17
شیوه نمره گذاری و تفسیر نتایج: دارد
روایی و پایایی: دارد
منبع: : ثنایی ، باقر و همکاران . مقیاس های سنجش خانواده و ازدواج . انتشارارت بعثت 1387

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 2400 تومان

خرید فایل

Desc (1)

پرسشنامه صمیمت

تعریف صمیمت

بسیاری از روان پزشکان و روان شناسان معتقدند که انسان در طول زندگی خود از کودکی تا کهنسالی از نظر روان شناسی و رشد عاطفی و عقلانی از مراحلی عبور می کند که گذر طبیعی و درست از هر یک از این مراحل برای رسیدن به مرحله ی بعدی لازم و ضروری است. چنان چه هر یک از این مراحل رشد به درستی طی نشود؛ انسان دچار سردرگمی و کمبود می شود. در این مبحث می خواهم فقط در مورد یکی از این مراحل که بین سنین 20 تا 40 سالگی است صحبت کنم و آن صمیمیت است. وقتی انسان مراحل کودکی و بلوغ را به طور سالم سپری کند، در مرحله ی بزرگ سالی که سنین 40-20 سالگی است، باید بتواند صمیمیت و همدلی را با دیگران به خصوص با جنس مخالف تجربه کند. کسانی که مراحل پیشین رشد خود را به خوبی طی نکرده باشند، در این مرحله دچار مشکل می شوند و توانایی ایجاد صمیمیت را نخواهند داشت و به جای آن تنهایی و احساس طرد شدن را تجربه می کنند.
حتماً با اسم فروید آشنا هستید و می دانید که او را پدر علم روان شناسی و روان پزشکی لقب داده اند. از فروید پرسیدند یک انسان طبیعی و سالم از نظر روانی چه کارهایی را باید بتواند انجام دهد؟ او پاسخ داد که یک انسان طبیعی و سالم باید بتواند «عشق بورزد و کار کند». منظور او از عشق ورزیدن توانایی ایجاد صمیمیت بود و کار کردن را به معنای هر عمل مولد و هر حرکتی می دانست که در آن فرد بتواند احساس مفید و ارزشمند بودن بکند. مثلاً یک مادر یا یک زن خانه دار در واقع یک فرد مولد و با ارزش است و کار کردن فقط به معنای پول درآوردن نیست. صمیمیت و هم دلی به معنای توانایی ایجاد حس نزدیکی به دیگران، توانایی شناساندن خود به دیگران و شناختن دیگران، و در حقیقت توانایی ایجاد رابطه ی عمیق با دیگران است و جنبه ها و ابعاد مختلفی از فرد را در بر می گیرد.