مرجع دانلود پرسشنامه و ابزار استاندارد در تمامی رشته ها,طراحی پرسشنامه

ترم آخر

آزمون,طراحی پرسشنامه,روانشناسی,مدیریت,پرسشنامه استاندارد,پرسشنامه رایگان,مشاوره آماری ,سایت پرسشنامه,نرم افزار رایگان روانشناسی,سفارش

خانه / آرشیو تگ: روانشناسی (صفحه 19)

آرشیو تگ: روانشناسی

پرسشنامه میزان ترس

هدف: اندازه گیری میزان ترس افراد
تعداد سوال: 10
شیوه نمره گذاری و تفسیر نتایج: دارد
منبع: چارلز اس. کارور و مایکل اف . شی یر . نظریه های شخصیت . ترجمه احمد رضوانی . معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی . 1375

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 1900 تومان

خرید فایل

Desc (1)

پرسشنامه میزان ترس

ترس چیست؟ و چرا ما می ترسیم؟
ترس چیزی نیست جز یک احساس و هیجان که  آنرا در ذهن خود می پرورانیم. و مشکل از آنجا شروع می شود که این احساسات و هیجانها بر زندگی ما اثر نامطلوب می گذارند. ترس، احساسي است كه هر انساني آن را مي‌شناسد. انسان‌ها از آن به‌عنوان احساسي ناخوشايند ياد و از آن دوري مي‌كنند، چراكه اين احساس بنابر طبيعت خود زماني ظاهر مي‌شود كه خطري دروني يا بيروني فرد را تهديد مي‌كند. اين احساس به شكل علايم مختلف جسمي و رواني ظاهر مي‌شود، مانند تپش قلب، تنگي نفس، احساس گرگرفتگي، سرخ شدن صورت، ترشح زياد عرق و غيره.
ترس یک واکنش احساسی به تهدید یا خطر است. ترس را از اضطراب، که معمولاً بدون وجود تهدید خارجی رخ می‌دهد، باید جدا دانست. علاوه بر این ترس با رفتارهای خاصِّ فرار و اجتناب مربوط است، در حالی که اضطراب ناشی از تهدیدهایی‌است که مهارناپذیر و اجتناب‌ناپذیر تلقی می‌شود. ترس معمولاً با درد ارتباط می‌دارد. مثلاً کسی از ارتفاع می‌ترسد، چه، اگر در افتد آسیب جدی خواهد دید یا حتی خواهد مرد. بسیاری از نظریه‌پردازان، چون جان برودس واتسن و پال اکمن، پیش نهاده‌اند که ترس یکی از چند احساس بنیادین و فطری‌ است (نظیر شادمانی و خشم).
ترس از سازوکارهای بقاست و معمولاً در پاسخ به یک محرک منفی خاص روی می‌دهد. ما از انجام بعضی کارها وحشت داریم چون می ترسیم با شکست مواجه شویم. این ممکن است بخاطر شکستهایی باشد که واقعاً در گذشته تجربه کرده ایم یا حتی واقعاً چنین شکستی را تجربه نکرده ایم ولی از اینکه ممکن است شکست بخوریم می ترسیم.

بیشتر مواقع ما از چیزی می ترسیم که حتی یکبار با آن روبرو نشده ایم. آیا احمقانه نیست؟
حقیقت این است که ما می توانیم انواعی از شکست ها را در ذهن خود تصور کنیم. آنگاه باور می کنیم این شکست ها به حقیقت خواهد پیوست و حتی برای رسیدن به هدف تلاش هم نمی کنیم. و همینجاست که دچار خطا شده ایم، چون به خاطر یک احتمال حتی از تلاش کردن می ترسیم. و موفقیت بدون تلاش و کوشش معنایی ندارد.

مارک تواین سخن جالبی در این زمینه دارد:
«من در زندگی خود سختی های زیادی را تحمل کرده ام در حالیکه تعداد کمی از آنها واقعاً رخ داده اند.» منظور این است که بسیار از این مشقات در ذهن او بوده اند.

اکنون این سؤال مطرح می شود که چه کسی می تواند واقعاً شکست و موفقیت را تعریف کند؟
آیا شما این کار را بدرستی انجام می دهید؟ آیا شما تعاریف دیگران از موفقیت را قبول دارید؟
بعضی از افراد تعاریف سختگیرانه تری نسبت به دیگران دارند. قبول ندارید؟
برای این منظور از افراد مختلف سؤال شد شما موفقیت را چگونه تعریف می کنید دو تا از جوابها این گونه بودند:
ــ آلکس گفت: « هر روز صبح که از خواب بیدار می شوم و زنده ام و فرصت دارم موفق هستم.»
ــ ولی جف عقیده داشت اگر در سال حداقل ۱ میلیون دلار درآمد داشته باشد موفق است.
آلکس تعریف خود را از موفقیت ساخته است و رسیدن به این موفقیت نسبتاً ساده است اما جف تا زمانیکه یک میلیون دلار در سال بدست نیاورد احساس موفقیت نمی کند.
فکر می کند جف و انسانهایی مانند او چقدر در روز احساس می کنند شکست خورده اند چون هنوز آن یک میلیون دلار را بدست نیاورده اند. البته اشتباه نکنید من نمی گویم شخص نباید اهداف بزرگ در زندگی خود داشته باشد بلکه سخن بنده این است که هدف خود را با شادی بدست آورید تا اینکه با احساس رنج بدنبال بدست آوردن سعادت باشید.

هر چه تعریف شما از موفقیت سختگیرانه تر باشد ترس بیشتری به آن اضافه کرده اید. پس اجازه ندهید تعاریفی که خود ساخته اید شما را محدود کند. بدتر از همه این است که به دیگران اجازه دهید این تعاریف را برای شما بسازند.

تعاریف خود را بسازید. می توانید آنرا سخت تر کنید تا احساس شکست به شما دست بدهد یا آنرا ساده سازید تا احساس موفقیت کنید. با این روش شما ترس کمتری نسبت به اهداف خود در زندگی خواهید داشت. حال اگر بدانید که چه کاری می خواهید انجام دهید شکست نخواهید خورد. اکنون با این باور تصور کنید چه کارهایی می توانید در زندگی خود انجام دهید.

سعی کنید هر شکستی را مانند یک موفقیت ببینید. این کار ساده است چون هر شکستی که خورده اید به شما نشان داده که چه کاری را نباید انجام می دادید یا روش جدیدی در مقابل شما گشوده است. پس د رحقیقت یک موفقیت کسب کرده اید. بنابراین به هدف خود نزدیکتر شده اید. به خاطر داشته باشید گذشته با آینده یکسان نیست. و شکست دیروز مساوی با عواقب ناگوار آینده نیست.

فقط بدلیل اینکه دیروز یا همین ۵ دقیقه پیش شکست خورده اید بدین معنا نیست که قرار است این شکست دوباره تکرار شود. تنها کاری که باید انجام دهید این است که از اشتباه خود چیزهای جدید یاد بگیرید و روش خود را عوض کنید. گذشته همان افکار شما بوده برای رسیدن به موفقیت در آینده.  نترس باشید.

در حالت ترس فعاليت طبيعي مغز در رابطه با محيط (مانند ديدن، شنيدن، بوييدن، لمس كردن، چشيدن، حس تعادل در ايستادن و راه‌رفتن و غيره) به‌شدت تحت‌تاثير قرار مي‌گيرد و سهم بيشتر فعاليت مغز و بدن متوجه روبه‌رو شدن با موضوع خطر و حفظ امنيت مي‌شود. به اين معنا ترس در چارچوب روبه‌رو شدن با خطر نقشي بسيار حياتي بازي مي‌كند و در حقيقت ترس به حكم زنگ خطري است كه انسان را متوجه موضوع خطرداري مي‌كند تا به دنبال آن، انسان عملي را صورت دهد كه به رفع خطر بينجامد.
به همين دليل بعد از دور شدن از موضوع خطرزا اين احساس نيز توسط سيستم‌هاي جسمي و رواني به‌طور طبيعي خنثي مي‌شود و كاركرد اندام‌ها و حواس به شكل طبيعي خود بازمي‌گردد. بنابراين ترس يك احساس حياتي، لازم و حفظ‌كننده زندگي است.
در جريان تكامل انسان، احساس ترس براي حفظ‌ بقاي انسان به وجود آمده تا انسان را در روبه‌رويي با خطر آماده دفاع، حمله يا فرار كند. امروز نيز ترس همين وظيفه را برعهده دارد اگرچه موضوع خطر مانند گذشته ديگر، حيوانات وحشي نيست.
اما زماني احساس ترس حالات بيمارگونه پيدا مي‌كند و تبديل به اختلال اضطراب هراسي مي‌شود كه سيستم‌هاي طبيعي و رواني فرد براي برطرف كردن ترس يا كارآيي خود را از دست داده باشد يا از شدت كارآيي آنها كاسته شده‌باشد.
در اين حال، حتي زماني هم كه چيز تهديدكننده‌اي وجود ندارد، حالات و علايم ترس به نحو ادامه‌داري به وجود خود ادامه مي‌دهد و هر بار بر شدت آنها نيز افزوده مي‌شود. به اين معنا يكي از اصلي‌ترين شاخص‌هاي عدم كارآيي «سيستم روبه‌رو شدن با ترس» به اين شكل است كه در اين حالت ترس و اضطراب بدون وجود دليل تهديد‌كننده، در مواقع و محيط‌هاي مختلف، به حد زياد و روزافزون و در بيشتر اوقات روز فرد را در كنترل مي‌گيرند، به نحوي كه فرد يا همواره يك نوع دلهره، اضطراب و تشويش را حس مي‌كند يا به‌دليل احساس ترس از دست زدن به كارهايي يا از روبه‌رو شدن با چيزهايي يا از رفتن به مكان‌هايي به‌شدت پرهيز مي‌كند. در حالي كه خود نيز دليل قانع‌كننده‌اي براي اين احساس پيدا نمي‌كند. فرد مبتلا به اختلال هراس، علايم اضطراب هراسي را معمولا در سه سطح حسي، فيزيولوژي و رفتاري لمس مي‌كند. يعني اكثر اوقات افراد مبتلا به علت علايم حسي، فيزيولوژي و تا حدودي رفتاري به متخصصان مراجعه مي‌كنند ولي علايم افكاري غالبا از طرف آنها ديده يا مطرح نمي‌شود. علايم جسماني كه اكثر افراد مبتلا از آنها رنج مي‌برند عبارتند از: حالت سرگيجه، فشار در ناحيه سينه و پرش قلب، افت فشارخون، معده‌درد، عدم تمركز، دلشوره، ديدن پرده‌اي جلوي چشم و از اين دست. به همين دليل اغلب مثلا از احتمال داشتن بيماري قلبي به نگراني و ترس مي‌افتند و از پزشك مي‌خواهند كه آنها را به‌خاطر احتمال بيماري قلبي مورد معالجه قرار دهد.
اختلالات اضطرابي را به سه گروه «عمومي و فراگير»، «حمله‌هاي هراسي» و «فوبيا» تقسيم مي‌كنند.

اختلال اضطراب عمومي و فراگير
اين اختلال معمولا به صورت تدريجي شكل مي‌گيرد و به‌طور معمول بعد از يك تجربه مشخصي كه براي فرد بسيار فشار آور بوده‌، به وجود مي‌آيد. رفته‌رفته اين حالت به شكل احساس هراسي درمي‌آيد طولاني‌‌مدت و ادامه‌دار كه در اكثر محيط‌ها، در رابطه با اكثر چيزها و در بيشتر رابطه‌هاي فرد وجود دارد؛ احساس هراس و نگراني نسبت به چيزهايي كه مي‌توانند اتفاق بيفتند و فرد مبتلا به اضطراب فراگير تنها براي مدت بسيار كوتاهي قادر است كه خود را از آن رها كند.
در اين حالت فرد گزارش مي‌دهد كه «هميشه اين افكار وحشتناك را دارم و هيچ نمي‌توانم اين افكار را از خودم دور كنم» و علايمي را گزارش مي‌كنند كه شامل اينها هستند:
-ناآرامي و بي‌قراري حركتي مانند لرزش در اندام، گرفتگي عضلات و پرش دست يا پا.
-تحرك‌پذيري شديد و غيرقابل كنترل فعاليت‌هاي بدني كه به شكل احساس تنگي نفس، عرق زياد، خشكي دهان و سرگيجه ظاهر مي‌شود.
-افزايش شديد توجه متمركز بر خود و هوشياري زياد نسبت به خود كه به شكل احساس گرفتگي و كوفتگي، مشكل در به خواب رفتن و مشكل در خوب خوابيدن، تحريك‌پذيري و يكه خوردن‌هاي زياد خود را نشان مي‌دهند.
از مشخصات ديگر اين اختلال اين است كه فرد همواره بيشتر و بيشتر تحت اختيار هراس‌هايش قرار مي‌گيرد و قدرت كنترل خود را روي آنها رفته‌رفته از دست مي‌دهد «آنقدر احساس فشار مي‌كنم كه آرام و قرار ندارم. به‌دنبال هر چيزي بايد روزها فكر كنم كه چه اتفاقي خواهد افتاد». اگرچه اين نشانه‌ها در مورد همه افراد به‌طور يكسان وجود ندارد ولي همه در يك دايره شيطاني اسير هستند؛ دايره‌اي به شكل فشار دايمي، ناآرامي فزاينده، عصبانيت و علايم جسمي. به‌دنبال اينها وظايف روزانه و فعاليت‌هاي لازم زندگي رفته‌رفته كنار گذاشته‌شده و فرد به آينده خود بسيار نااميد مي‌شود كه اينها تاثيرات خاص خود را بر زندگي فرد با ديگران برجاي گذارده و سبب فشارهاي تازه‌اي مي‌شوند .

اضطراب و ترسهاي مرضي (فوبي ها )

اضطراب يك احساس طبيعي براي انسان به حساب مي آيد همه ما آن را وقتي با موقعيتهاي تهديد كننده يا دشوار روبرو مي شويم، تجربه مي كنيم.

مردم اغلب اين احساس را استرس ( فشار روحي) مي نامند اما واژة استرس مي تواند براي دو معني مختلف بكار گرفته شود. از يكسو عواملي كه ما را مضطرب مي سازند و از سوي ديگر واكنش ما به اين عوامل. اين امر سبب مي شود اين واژه گمراه كننده باشد و لذا ما اين واژه را استفاده نخواهيم كرد.

زماني كه اضطراب حاصل يك مشكل ادامه دار مانند مشكلات مالي باشد ما آن را نگراني (Worry) مي ناميم، اگر اين يك پاسخ سريع به يك تهديد ناگهاني باشد مانند نگاه به پايين از بالاي يك صخره يا مواجهه با يك سگ خشمگين (Dog) ما به آن واژه ترس را   مي دهيم. بطور معمول هر دوي ترس و اضطراب مي توانند مفيد باشند كه به ما كمك مي كنند از موقعيت هاي خطرناك پرهيز كنيم، ما را هوشيار مي سازند و به ما انگيزه  مي دهند تا به مشكلات فائق آئيم.

اما چنانچه اين حس ها بيش از حد قوت گيرند يا بمدت طولاني ادامه يابند. مي توانند ما را از انجام اموري كه قصد انجامشان را داريم باز دارند و زندگي را برايمان بسيار ناخوشايند سازند.

يک فوبي ( ترس مرضي)، هراس از موقعيت ها يا چيزهايي است که خطرناک نيستند و اغلب مردم آنها را مشکل زا نمي دانند.

اضطراب و ترسهاي مرضي در كودكان

اغلب كودكان در مراحلي از زندگي خود از برخي چيزها بشدت دچار وحشت مي شوند. بعنوان مثال، كودكان نوپا بسيار به افرادي كه مراقب ايشان هستند وابسته اند اگر به هر دليل آنها از بزرگترهاي خود جدا افتند مي توانند بشدت مضطرب يا آشفته شوند. خيلي از بچه ها از تاريكي يا هيولاهاي خيالي وحشت دارند.

اين ترسها معمولا” وقتي كودك بزرگتر مي شود ناپديد مي شوند و معمولا” زندگي كودك را ضايع نمي كنند يا بر روند تكامل ايشان تاثيرينمي گذارد آنها اغلب در مورد رويدادهاي مهمي مانند اولين روز مدرسه مضطرب خواهند شد اما متعاقبا” ترسشان از بين خواهد رفت و قادر مي شوند روال عادي زندگي را پي گيرند و از موقعيت جديد لذت ببرند.

نوجوانان اغلب ممكن است بدخلق باشند آنها گرايش دارند به اينكه در خصوص ظاهرشان، اينكه ديگران در موردشان چگونه فكر  مي كنند، عموما” چگونه با مردم سركنند نگران باشند اما اين نگراني بويژه در خصوص نحوه رفتار با جنس مخالف صادق است با اين نگراني ها معمولا” مي شود با صحبت درباره شان برخورد كرد. با اين وجود، اگر آنها بيش از حد قوي باشند ديگران ممكن است متوجه شوند كه اين نوجوانان وضعيت تحصيلي مناسبي ندارند رفتارشان متفاوت است ويا جسما” احساس بيماري مي كنند.

چنانچه يك كودك يا نوجوان چنان احساس اضطراب يا ترس كند كه سبب لطمه به زندگيش بشود، درخواست از پزشك خانواده جهت توجه به مشكل موجود اقدام مناسبي خواهد بود.

ياري به افراد مبتلا به اضطراب و ترس هاي مرضي

گفتگو در مورد مشكل، اين روش مي تواند وقتي كه اضطراب ناشي از حوادث اخير همچون ترك همسر، بيماري كودك يا از دست دادن شغل مي باشد، كمك كننده باشد. با چه فردي گفتگو كنيم پاسخ، دوستان يا بستگاني هستند كه به آنها اعتماد داريد، به نقطه نظراتشان احترام مي گذاريد آنهايي كه شنوندگان خوبي هستند. ايشان ممكن است خود همان مشكل را داشته باشند يا كسي را بشناسند كه مبتلا به اين مشكل است علاوه برداشتن امكان صحبت با ديگران، ما مي توانيم دريابيم چطور سايرين با يك مشكل مشابه برخورد  كرده اند.

-گروه هاي خود ياري : اين گروهها يك روش خوب ارتباط با افراد با مشكل مشابه است. آنها قادر خواهند بود درك كنند شما در چه وضعيتي هستيد و ممكن است بتوانند روشهاي مفيد برخورد با مشكل را پيشنهاد كنند.اين گروهها ممكن است روي اضطرابها و ترسهاي مرضي تمركز كنند يا ممكن است از افرادي تشكيل شده باشند كه تجربيات مشابهي را از سرگذرانده باشند.

–  گروههاي زنان، گروههاي والدين داغدار، بازماندگان گروههاي مورد تعرض

– يادگيري تمدد اعصاب يافتن روش ويژه براي تمدد اعصاب ( ريلاكس) كه كمك مي كند تنش و اضطرابمان را كنترل كنيم كه يك روش كمك كننده خيلي خوب است. ما مي توانيم از طريق گروهها و متخصصين امر اين روش ها را فراگيريم اما كتابها و نوارهاي تصويري متعددي وجود دارند كه از طريق آنها ما مي توانيم خود را آموزش دهيم  ايده خوبي است كه اين مهم را بطور مرتب و نه فقط در هنگام بروز بحران تمرين كنيم.

روان درماني: اين يك روش متمركزتر گفتگو درماني است كه مي تواند به ما كمك كند تا اضطرابهايمان را درك كنيم و به استدلال در مورد دلايل ايجاد شان بپردازيم كه خود قبلا” قادر به شناختشان نبوده ايم. درمان مي تواند در يك گروه يا بطور انفرادي صورت پذيرد و معمولا” بطور هفتگي براي ماههاي متمادي برگزار  مي شوند. روان درمان ها مي توانند مدرك تحصيلي پزشكي داشته يا نداشته باشند. اگر اين كافي نباشد انواع متعدد كارشناسان ديگري هستند كه مي توانند كمك كنند پزشك خانوادگي، روانپزشك، روانشناس، مددكار اجتماعي، پرستار يا مشاور

درمان دارويي : داروها مي توانند نقشي را در درمان برخي بيماران مبتلا به اضطراب يا ترسهاي مرضي ايفا كنند.

شايع ترين آرام بخش ها داروهاي مشابه واليوم، بنزوديازپين ها ( اغلب قرصهاي خواب آور همچنين به اين گروه داروها تعلق دارند) هستند. آنها در تخفيف اضطراب بسيار موثرند اما ما مي دانيم كه آنها مي توانند پس از فقط چهار هفته استفاده مداوم اعتيادآور باشند،  ( وابستگي ايجاد كنند).

وقتي بيماران سعي در توقف استفاده دارو مي كنند ممكن است علائم ناخوشايند قطع دارو مي توانند تا مدتي ادامه يابد. اين داروها فقط بايد براي مدت كوتاه و احتمالا” براي كمك در دوران بحراني بيماري مصرف شوند. آنها نبايد براي درمان درازمدت اضطراب مورد استفاده قرار گيرند.

ضد افسردگي ها : مي توانند به كاهش اضطراب علاوه بر افسردگي كه معمولا” به آن خاطر تجويز مي گردند كمك كنند. در برخي حتي بنظر مي رسد كه دارو روي انواع خاصي از اضطراب، يك اثر ويژه دارد.

يكي از جنبه هاي منفي اين داروها اين است كه معمولا” بين 4-2 هفته طول مي كشد. تا اثربخشي دارو ايجاد شود و برخي از داروها ممكن است سبب تهوع، خواب آلودگي، سرگيجه، خشكي دهان و يبوست شوند. در صورت مصرف يك نوع بخصوص ضد افسردگي MAOI ( مهاركننده هاي مونوآمينواكسيداز) ممكن است شما مجبور به پيروي از يك رژيم غذايي مخصوص شويد. لطفا” برگه آموزشي ما در ارتباط با  ضد افسردگي ها را مطالعه كنيد.

بتابلوكرها معمولا” جهت درمان فشارخون بالا استفاده مي شوند. در مقادير كم، لرزش بدني اضطراب را كاهش مي دهند و مي توانند كمي قبل از ملاقات با مردم يا سخنراني مصرف شوند.
غلبه بر ترس تا حالا شده که بخواهید کاری را انجام بدهید یا چیزی را به دست آورید، ولی صدایی را از درون تان بشنوید که به شما بگوید: “این کار را انجام نده!”. من به شخصه افراد زیادی را دیده ام که می خواهند کاری را انجام دهند یا چیزی را به دست آورند ولی ترس شان، آن ها را باز می دارد. زمانی که می فهمیم که توانایی ایجاد آن چه را در زندگی مان دوست داریم، نداریم، مثل این است که ترسی در آن نهفته است.

۱) ترس چیست؟

معنایی که در فرهنگ لغات برای ترس پیدا خواهید کرد، این معنا خواهد بود: “احساس ناخوشایندی که در رویارویی با خطر، همراه با درد، ایجاد می شود.” احساس ترس در مغزمان، ایجاد میشود. حسی است که زمانی که برای اولین بار درگیر ترس شدیم مثلا” زمانی که با حیوان گرسنه یا وحشی در جنگل مواجه شدیم، در ما ایجاد شده است. اما بسیاری از افراد در چنین شرایطی قرار نگرفته اند، اما غریزه ی مان به طور غیر مقتضی، در برابر ترس عمل می کند.

۲) از ترس بگذرید

چندین سال پیش، یکی از رویاهای من که سفر به دور دنیا بود، تحقق پیدا کرد. چندین سال، در ذهنم این سفر را دور از واقعیت می دانستم و فکر می کردم من توانایی چنین سفری را ندارم. در خلال زندگی ام، بی هدف بودن به طور گسترده ای افزایش یافت. و من هیچ فکری درباره ی این که واقعا” چه می خواهم، نداشتم.

تا زمانی که خودمان را در شرایطی خاص قرار نداده و توانایی های مان را پرورش ندهیم، سست و شل و ول در برابر ترسی که باز دارنده است، باقی خواهیم ماند.

شاید به نظر خیلی سطحی بیاید، ولی خودم می دانم که چه حس بدی داشتم! در مرحله ای به این نتیجه رسیدم که به این شیوه نمی توانم زندگی کنم و فکر کردم که اگر چنین آرزویی را جامه ی عمل نپوشانم، تا آخر عمرم خودم را سرزنش خواهم کرد و افسوس خواهم خورد. عاقبت از کارم مرخصی گرفته، آپارتمانم را اجاره دادم و رفتم. اولین تصمیم جدی را در زندگیم گرفتم.

کشورهایی که قبلا” ندیده بودم را دیدم و کارهایی که فکر می کردم توانایی انجام دادن شان را ندارم را انجام دادم. واقعا” سخت نبود، من خودم را با شرایط تطبیق دادم. خود به خود متوجه شدم که همه چیز دوباره برای من تکرار نخواهد شد. وقتی از سفر برگشتم، دیدم که بزرگ ترین آرزوی زندگیم به حقیقت پیوست. و از خودم پرسیدم چه چیزی من را از دست یابی به آن باز می داشت؟ آیا چیزی به جز ترس بود. بعد از این سفر، مهارت های من ده برابر شده و عزت نفس و اعتماد به نفسم به سرعت بالا رفته است. اتفاقاتی افتاده که بسیار برای من سودمند بوده اند.

۳) پوشش های ترس

ترس موذی است، چرا که پوشش های مختلفی دارد و تغییر قیافه می دهد. شما فکر می کنید ترس چه شکلی است؟ آیا ترس از عدم پذیرش است؟ ترس از تحقیر است؟ ترس از عصبانیت کسی است؟ ترس از عدم رضایت است؟ ترس از تنهایی است؟ اما بزرگ ترین ترس، خودمان هستیم!

ترس به طور خاص، کنار آمدن با توانایی های مان، است. بسیاری از ترس های نابه جا از آن جا ناشی می شود که احساس می کنیم به اندازه ی کافی، خوب نیستیم. یکی از دلایل کمبود عزت نفس و اعتماد به نفس این است که توان مان را پرورش نمی دهیم. تا زمانی که خودمان را در شرایطی خاص قرار نداده و توانایی های مان را پرورش ندهیم، سست و شل و ول در برابر ترسی که باز دارنده است، باقی خواهیم ماند.

بسیاری از افراد خودشان را در شرایطی قرار می دهند تا خودشان را پیدا کنند و بر ترس شان، شوند. به طور معمول در شرایط غیر عادی قرار گرفته اند. نمی توانیم آن قدر صبر کنیم تا اتفاق بحرانی برای مان بیفتد تا بر ترس مان غلبه کنیم. خودمان باید شرایطی را ایجاد کنیم تا با افزایش مهارت ها و قدرت مان، توانایی مقابله با ترس را داشته باشیم.

نمی توانیم آن قدر صبر کنیم تا اتفاق بحرانی برای مان بیفتد تا بر ترس مان غلبه کنیم. خودمان باید شرایطی را ایجاد کنیم تا با افزایش مهارت ها و قدرت مان، توانایی مقابله با ترس را داشته باشیم.

۴) توان مقابله با ترس را افزایش دهید

چگونه می توانیم بر ترس مان چیره شویم.
در این جا دو روش ارائه خواهد شد:

الف) ریسک پذیر باشید

من نمی گویم که خودتان را در شرایط خطرناک بالقوه قرار دهید. فقط بی پروا باشید. فقط به یک کمی ریسک فکر کنید و شرایط آن را بررسی کنید. به تدریج با افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس، ریسک پذیری تان نیز افزایش می یابد.

ب) از خودتان سؤال کنید

این روش مورد علاقه ی من است. به طرز شگفت انگیزی ساده و مؤثر است. زمانی که دارید به این موضوع فکر می کنید که: «من نمی توانم آن کار را انجام دهم.»، »نمی توانم آن جا بروم.» و سایر مواردی که واقعا” می خواهید انجام دهید ولی ترس مانع آن می شود، در مقابل از خودتان بپرسید: «چگونه می توانم …؟»، «چگونه می توانستم …؟». برای مثال: «چگونه می توانستم قدرت و توانایی صحبت کردن در جمعی را پرورش دهم؟»
استفاده از این کلمات که: «من نمی توانم.» ذهن را تنبل می کند.

از سؤالاتی استفاده کنید که مغزتان را به فعالیت بازدارد. همان طور که گفتم این روش بسیار ساده ای است. البته شاید در حرف ساده بیاید و در عمل، زیاد ساده نباشد! فقط به این فکر کنید که عادات خوب را پرورش دهید. به عبارتی دارید مغرتان را جراحی می کنید، دارید مغرتان را پرورش می دهید تا بهتر عمل کند و خدمت رسانی بهتری برای شما داشته باشد تا این که تنبل بماند و باعث پیشرفت تان نشود.

۵) ترس هیچ گاه از بین نمی رود

شما فکر می کنید که ترس را درون تان، محبوس کرده اید! ترس بدین معنا است که با آن بزرگ شده اید. و باید یاد بگیرید که چگونه از ترس استفاده کنید. خصوصا” بعد از این که ترس های تان را شناختید و روش هایی را برای مبارزه با آن ها، پیدا کردید. یک بار که ترسی را در خودتان از بین بردید، به روش دیگری هم آن را امتحان کنید.

افراد بسیاری را می شناسم که در زندگی شان موفق هستند و هر آن چه که می خواستند را به دست آورده اند ولی هنوز عزت نفس کافی را ندارند چرا که مسیری را که طی کرده اند را فراموش کرده اند! اجازه ندهید که این اتفاق برای شما هم بیفتد. یاد بگیرید از پیشرفت های تان قدردانی کنید. هر زمان که بر ترسی چیره شدید تا آن چه را که می خواستید، به دست آورید، برگردید و از موفقیت ها و پیشرفت های تان، تشکر کنید.

پرسشنامه حالت – رگه اضطراب اسپیلبرگر

هدف: بررسی اضطراب حالت و رگه اضطراب (اضطراب آشکار و اضطراب پنهان) در افراد
تعداد سوال: 40
شیوه نمره گذاری و تفسیر نتایج: دارد
روایی و پایایی: دارد
منبع: فتحی آشتیانی ، علی . آزمون های روان شناختی – ارزشیابی شخصیت و سلامت روان . انتشارات بعثت . 1388

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 2400 تومان

دانلود فایل

Desc (1)

پرسشنامه حالت – رگه اضطراب اسپیلبرگر

اضطراب چیست؟ انواع، دلایل، پیشگیری و درمان آن

اضطراب احساسی طبیعی در انسان هاست، که هرکسی در شرایطی از زندگی آن را تجربه می کند. خیلی از افراد زمانیکه در کار دچار مشکل شده، قبل از امتحان دادن و یا قبل از گرفتن تصمیم های حساس عصبی و مضطرب می شوند. بااینحال افراد مبتلا به اختلالات اضطراب ترس غیرمنطقی و نگرانی بیش از حد نسبت به شرایط روزمره دارند. این احساسات باعث اختلال در زندگی روزمره شده، بسختی کنترل می شوند و برای مدت طولانی باقی می مانند. اضطراب ممکن است از کودکی در افراد ظاهر شده و تا بزرگسالی آنها ادامه یابد.

انواع مختلفی از اختلالات اضطراب وجود داشته که بعضی از آنها اختلال هراس و ترس، اختلال وسواس جبری، اختلال تنش‌زای پس از رویداد، اختلال اضطراب اجتماعی، فوبیا و اختلال اضطراب فراگير يا منتشر می باشند.

درمان اضطراب شامل نوعی روان درمانی که به شما یاد می دهد به چطر موقعیت های چالش برانگیز را نوعی دیگر دیده و به آن پاسخ دهید، تغییرات سبک زندگی و اگر لازم بود درمان دارویی می شود. بعضی اوقات اضطراب ناشی از بیماری دیگری بوده و برای درمان اضطراب باید آن بیماری را درمان کرد.

بدون توجه به اینکه شما مبتلا به کدام نوع اضطراب هستید، بدانید که درمان بشما کمک می کند.

انواع اختلال اضطراب کدام‌اند؟

چندین نوع شناخته شده اختلال اضطراب وجود دارند، که بعضی از آنها شامل:

  • اختلال هراس (Panic disorder) – اين افراد دچار حملات اضطرابی ناگهانی می‌شوند که معمولاً چند دقيقه يا گاهی بيشتر به طول می‌انجامد. اين حملات بسيار اتفاقی بوده و طوری رخ می‌دهند که عامل تحريک‌کنندهٔ اصلی مشخص نيست. افراد مبتلا به اين نوع اضطراب اغلب جوان هستند. احساس تنگی و فشردگی در قفسهٔ سينه، تپش شديد قلب، عرق کردن، لرزش، گيجی، احساس از دست‌دادن تعادل،… از علايم آن هستند، ولی اين علايم آنقدر گسترده هستند که افراد فکر می‌کنند دچار سکته قلبی شده‌اند و می‌ترسند که بميرند.
  • اختلال وسواس جبری (OCD) – در اين حالت فرد افکار يا اعمالی را برخلاف ميل خود تکرار می‌کند. اين بيماری می‌تواند به صورت وسواس فکری يا وسواس عملی يا هر دو در فرد ظاهر شود. در وسواس فکری، فرد قادر نيست فکر، احساس يا عقيده‌ای تکراری و مزاحم را از ذهن خود بيرون کند. افکار وسواسی می‌توانند بسيار ناراحت کننده، وحشت‌آور يا وحشيانه باشد. افکار وسواسی می‌توانند باعث شوند که فرد به سمت عادات وسواسی گرايش پيدا کند، يعنی عمل يا اعمالی را به طور مکرر انجام دهد (وسواس عملی). مانند شستن مکرر دست‌ها، بالا کشيدن بينی،… اعمال وسواسی هيچ‌گونه توجيه منطقی ندارند.
  • اختلال تنش‌زای پس از رویداد (PTSD) – اختلال تنش‌زای پس از رویداد را به نام سندرم موج انفجار نيز می‌شناسند. اين حالت مربوط می‌شود به حادثه‌ای (از قبيل جنگ، تصادفات شديد، سوانح طبيعی،…) که با استرس شديد هيجانی همراه است و شدت آن می‌تواند به هر کسی آسيب برساند. يک‌ دوم افرادی که دچار چنين استرس شديدی می‌شوند علايم مربوط به آن را (مانند خوابهای تکراری، خاطراتی مبهم ولی فراگيرنده، از دست رفتن تعادل و پرخاشگری شديد،…) پس از گذشت حدود سه ماه از دست می‌دهند. هرچه اقدام‌های لازم برای درمان زودتر انجام گيرد، احتمال ابتلا به اختلال استرس پس از سانحه کمتر می‌شود. در صورتی که اين حالت بيش از چند ماه طول بکشد، احتمال اين که تا آخر عمر با فرد باقی بماند بسيار زياد می‌شود.
  • اختلال اضطراب اجتماعی – اين نوع ترس در اواخر کودکی يا اوايل نوجوانی شروع می‌شود و ترس و شرمساری از اشتباه کردن، صحبت کردن در جمع، غذا خوردن، سرخ شدن يا لرزش صدا و… در برابر جمع است و و با خجالت ساده تفاوت دارد. اين حالت اضطراب مانع شناخت افراد جديد می‌شود و فرد را به انزوا و گوشه‌گيری می‌کشاند.
  • اختلال اضطراب فراگير يا منتشر – اين حالت در افرادی ديده می‌شود که به‌طور مداوم نگران وقوع اتفاقی هستند. موضوع اين نگرانی‌ها می‌تواند بسيار متنوع باشد: نگرانی از بيمار شدن فرزندان، نگرانی از مرگ يکی از آشنايان، نگرانی از ته‌گرفتن غذا،… اين حالت به مرحلهٔ مقاومت استرس شباهت دارد و خطر چندانی ندارد. از علایم آن می‌توان تپش قلب، بی‌قراری، خستگی، بی‌خوابی، تنگی نفس، اختلال در تمرکز و حافظه را نام برد.
  • ترس های خاص (Specific phobias) – ترس‌های خاص شايع‌ترين نوع ترس مرضی است که طی آن فرد از مواجهه با بعضی موقعيت‌ها، فعاليت‌ها يا اشياء اجتناب می‌کند، مانند بعضی از حيوانات (عنکبوت، موش، مارمولک،…)، بلندی، دريا، خون، مرگ،… هر چيزی می‌تواند باعث اين نوع اضطراب (که خطر خاصی به دنبال ندارد) بشود. ترس از مکان‌های بسته، ترس از اجتماع و ترس از مکانهای باز (که افراد مبتلا به آن از حضور در فضای باز و پر ازدحام و شلوغ و خروج از محيط منزل خودداری می‌کنند. اين اختلال معمولاً در نوجوانی شروع می‌شود، ولی سابقهٔ آن می‌تواند به دوران کودکی و تجربهٔ اضطراب جدايی در آن زمان برگردد.) از اين نوع اضطراب هستند.

علایم ابتلا به اضطراب

علایم و نشانه های ابتلا به اختلالات اضطرابی بسته به نوع اختلال متفاوت است، بااینحال عموما شامل برخی از موارد زیر می شود:

  • احساس هراس، ترس و تشویش
  • افکار وسواسی غیرقابل کنترل
  • بیادآوری مکرر تجربیات ناراحت کننده
  • کابوس های شبانه
  • احساس ناتوانی
  • رفتارهای تشریفاتی، مانند شستن مکرر دست
  • دست های (پاها) سرد و یا عرق کرده
  • تنگی نفس
  • تپش قلب
  • ناتوانی در آرام بودن و لرزش
  • خشکی دهان
  • بی حسی و یا سوزن سوزن شدن دست ها و یا پاها
  • تهوع
  • تنش عضلانی
  • سرگیجه
  • تنفس عمیق و سریع
  • احساس خستگی یا ضعف

شما باید زمانیکه احساس می کنید زیادی نگرانید، احساس افسردگی می کنید، فکر می کنید اضطرابتان با بیماری مرتبط است و یا بخودکشی فکر می کنید، به پزشک مراجعه نمایید.

دلایل ابتلا به اختلال اضطراب

دلیل اصلی اختلالات اضطرابی هنوز معلوم نیست، با این حال اختلالات اضطرابی همانند سایر بیماری های ذهنی حاصل ضعف شخصی، نقص شخصیت و یا تربیت نامناسب فردنمی باشد. هرچه دانشمندان بیشتر برروی بیماری های ذهنی تحقیق می کنند، واضح تر می شود که خیلی از اختلالات ذهنی و روانی ناشی از ترکیب عواملی همچون تغییر در فشار و استرس مغز و محیط است.

مانند سایر بیماری های مغزی، اختلال اضطراب نیز ممکن است بدلیل مشکلات عملکرد مغز در زمینه های ترس و احساسات باشد. استرس زیاد و عوامل دیگر می تواند باعث ابتلای افراد به اضطراب گردد.

پرسشنامه اضطراب (کتل)

هدف: بررسی نوع اضطراب افراد (طبیعی، هیستریک، نوروتیک)
تعداد سوال: 40
شیوه نمره دهی و تفسیر نتایج: دارد
روایی و پایایی: دارد
منبع: گنجی: حمزه، ارزیابی شخصیت، نشر ساوالان، 1380

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 2400 تومان

خرید فایل

Desc (1)

پرسشنامه اضطراب (کتل)

اضطراب چیست؟ انواع، دلایل، پیشگیری و درمان آن

اضطراب احساسی طبیعی در انسان هاست، که هرکسی در شرایطی از زندگی آن را تجربه می کند. خیلی از افراد زمانیکه در کار دچار مشکل شده، قبل از امتحان دادن و یا قبل از گرفتن تصمیم های حساس عصبی و مضطرب می شوند. بااینحال افراد مبتلا به اختلالات اضطراب ترس غیرمنطقی و نگرانی بیش از حد نسبت به شرایط روزمره دارند. این احساسات باعث اختلال در زندگی روزمره شده، بسختی کنترل می شوند و برای مدت طولانی باقی می مانند. اضطراب ممکن است از کودکی در افراد ظاهر شده و تا بزرگسالی آنها ادامه یابد.

انواع مختلفی از اختلالات اضطراب وجود داشته که بعضی از آنها اختلال هراس و ترس، اختلال وسواس جبری، اختلال تنش‌زای پس از رویداد، اختلال اضطراب اجتماعی، فوبیا و اختلال اضطراب فراگير يا منتشر می باشند.

درمان اضطراب شامل نوعی روان درمانی که به شما یاد می دهد به چطر موقعیت های چالش برانگیز را نوعی دیگر دیده و به آن پاسخ دهید، تغییرات سبک زندگی و اگر لازم بود درمان دارویی می شود. بعضی اوقات اضطراب ناشی از بیماری دیگری بوده و برای درمان اضطراب باید آن بیماری را درمان کرد.

بدون توجه به اینکه شما مبتلا به کدام نوع اضطراب هستید، بدانید که درمان بشما کمک می کند.

انواع اختلال اضطراب کدام‌اند؟

چندین نوع شناخته شده اختلال اضطراب وجود دارند، که بعضی از آنها شامل:

  • اختلال هراس (Panic disorder) – اين افراد دچار حملات اضطرابی ناگهانی می‌شوند که معمولاً چند دقيقه يا گاهی بيشتر به طول می‌انجامد. اين حملات بسيار اتفاقی بوده و طوری رخ می‌دهند که عامل تحريک‌کنندهٔ اصلی مشخص نيست. افراد مبتلا به اين نوع اضطراب اغلب جوان هستند. احساس تنگی و فشردگی در قفسهٔ سينه، تپش شديد قلب، عرق کردن، لرزش، گيجی، احساس از دست‌دادن تعادل،… از علايم آن هستند، ولی اين علايم آنقدر گسترده هستند که افراد فکر می‌کنند دچار سکته قلبی شده‌اند و می‌ترسند که بميرند.
  • اختلال وسواس جبری (OCD) – در اين حالت فرد افکار يا اعمالی را برخلاف ميل خود تکرار می‌کند. اين بيماری می‌تواند به صورت وسواس فکری يا وسواس عملی يا هر دو در فرد ظاهر شود. در وسواس فکری، فرد قادر نيست فکر، احساس يا عقيده‌ای تکراری و مزاحم را از ذهن خود بيرون کند. افکار وسواسی می‌توانند بسيار ناراحت کننده، وحشت‌آور يا وحشيانه باشد. افکار وسواسی می‌توانند باعث شوند که فرد به سمت عادات وسواسی گرايش پيدا کند، يعنی عمل يا اعمالی را به طور مکرر انجام دهد (وسواس عملی). مانند شستن مکرر دست‌ها، بالا کشيدن بينی،… اعمال وسواسی هيچ‌گونه توجيه منطقی ندارند.
  • اختلال تنش‌زای پس از رویداد (PTSD) – اختلال تنش‌زای پس از رویداد را به نام سندرم موج انفجار نيز می‌شناسند. اين حالت مربوط می‌شود به حادثه‌ای (از قبيل جنگ، تصادفات شديد، سوانح طبيعی،…) که با استرس شديد هيجانی همراه است و شدت آن می‌تواند به هر کسی آسيب برساند. يک‌ دوم افرادی که دچار چنين استرس شديدی می‌شوند علايم مربوط به آن را (مانند خوابهای تکراری، خاطراتی مبهم ولی فراگيرنده، از دست رفتن تعادل و پرخاشگری شديد،…) پس از گذشت حدود سه ماه از دست می‌دهند. هرچه اقدام‌های لازم برای درمان زودتر انجام گيرد، احتمال ابتلا به اختلال استرس پس از سانحه کمتر می‌شود. در صورتی که اين حالت بيش از چند ماه طول بکشد، احتمال اين که تا آخر عمر با فرد باقی بماند بسيار زياد می‌شود.
  • اختلال اضطراب اجتماعی – اين نوع ترس در اواخر کودکی يا اوايل نوجوانی شروع می‌شود و ترس و شرمساری از اشتباه کردن، صحبت کردن در جمع، غذا خوردن، سرخ شدن يا لرزش صدا و… در برابر جمع است و و با خجالت ساده تفاوت دارد. اين حالت اضطراب مانع شناخت افراد جديد می‌شود و فرد را به انزوا و گوشه‌گيری می‌کشاند.
  • اختلال اضطراب فراگير يا منتشر – اين حالت در افرادی ديده می‌شود که به‌طور مداوم نگران وقوع اتفاقی هستند. موضوع اين نگرانی‌ها می‌تواند بسيار متنوع باشد: نگرانی از بيمار شدن فرزندان، نگرانی از مرگ يکی از آشنايان، نگرانی از ته‌گرفتن غذا،… اين حالت به مرحلهٔ مقاومت استرس شباهت دارد و خطر چندانی ندارد. از علایم آن می‌توان تپش قلب، بی‌قراری، خستگی، بی‌خوابی، تنگی نفس، اختلال در تمرکز و حافظه را نام برد.
  • ترس های خاص (Specific phobias) – ترس‌های خاص شايع‌ترين نوع ترس مرضی است که طی آن فرد از مواجهه با بعضی موقعيت‌ها، فعاليت‌ها يا اشياء اجتناب می‌کند، مانند بعضی از حيوانات (عنکبوت، موش، مارمولک،…)، بلندی، دريا، خون، مرگ،… هر چيزی می‌تواند باعث اين نوع اضطراب (که خطر خاصی به دنبال ندارد) بشود. ترس از مکان‌های بسته، ترس از اجتماع و ترس از مکانهای باز (که افراد مبتلا به آن از حضور در فضای باز و پر ازدحام و شلوغ و خروج از محيط منزل خودداری می‌کنند. اين اختلال معمولاً در نوجوانی شروع می‌شود، ولی سابقهٔ آن می‌تواند به دوران کودکی و تجربهٔ اضطراب جدايی در آن زمان برگردد.) از اين نوع اضطراب هستند.

علایم ابتلا به اضطراب

علایم و نشانه های ابتلا به اختلالات اضطرابی بسته به نوع اختلال متفاوت است، بااینحال عموما شامل برخی از موارد زیر می شود:

  • احساس هراس، ترس و تشویش
  • افکار وسواسی غیرقابل کنترل
  • بیادآوری مکرر تجربیات ناراحت کننده
  • کابوس های شبانه
  • احساس ناتوانی
  • رفتارهای تشریفاتی، مانند شستن مکرر دست
  • دست های (پاها) سرد و یا عرق کرده
  • تنگی نفس
  • تپش قلب
  • ناتوانی در آرام بودن و لرزش
  • خشکی دهان
  • بی حسی و یا سوزن سوزن شدن دست ها و یا پاها
  • تهوع
  • تنش عضلانی
  • سرگیجه
  • تنفس عمیق و سریع
  • احساس خستگی یا ضعف

شما باید زمانیکه احساس می کنید زیادی نگرانید، احساس افسردگی می کنید، فکر می کنید اضطرابتان با بیماری مرتبط است و یا بخودکشی فکر می کنید، به پزشک مراجعه نمایید.

دلایل ابتلا به اختلال اضطراب

دلیل اصلی اختلالات اضطرابی هنوز معلوم نیست، با این حال اختلالات اضطرابی همانند سایر بیماری های ذهنی حاصل ضعف شخصی، نقص شخصیت و یا تربیت نامناسب فردنمی باشد. هرچه دانشمندان بیشتر برروی بیماری های ذهنی تحقیق می کنند، واضح تر می شود که خیلی از اختلالات ذهنی و روانی ناشی از ترکیب عواملی همچون تغییر در فشار و استرس مغز و محیط است.

مانند سایر بیماری های مغزی، اختلال اضطراب نیز ممکن است بدلیل مشکلات عملکرد مغز در زمینه های ترس و احساسات باشد. استرس زیاد و عوامل دیگر می تواند باعث ابتلای افراد به اضطراب گردد.

پرسشنامه اضطراب بک (BAI)

هدف: اندازه گیری میزان اضطراب در افراد
تعداد سوال: 21
شیوه نمر گذاری و تفسیر نتایج: دارد
روایی و پایای: دارد
منبع: فتحی آشتیانی ، علی . آزمون های روان شناختی – ارزشیابی شخصیت و سلامت روان . انتشارات بعثت . 1388

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 1400 تومان

خرید فایل

Desc (1)

پرسشنامه اضطراب بک (BAI)

تعریف اضطراب 

یافتن تعریفی جامع برای اضطراب مانند بسیاری از حالات عاطفی کار مشکلی است و متخصصان هر یک تعریف خاصی را ارائه نموده اند شاید بتوان گفت که بیشترین تحقیقات انجام شده درباره اضطراب توسط روان شناسان انجام گرفته است و آنان از بین حالات عاطفی انسان بیش از هر حالت دیگری به مطالعه اضطراب پرداخته اند . پروفسر راس ross  دلیل دشوار بودن توصیف حالات عاطفی را اینگونه بیان می کند معمولآ شیوه یادگیری لغات در دوران کودکی یک تجربه درونی و کاملآ اتفاقی است از این طریق فرد برای رویدادها ، برچسب های مقتضی و مناسبی را پیدا می کند .

 به این ترتیب گنجینه ای از لغات گوناگون برای بیان احساساتش فراهم می سازد . لذا تعجبی ندارد که افراد برای بروز عکس العمل های خود در موقعیت های یکسان ، اصطلاحات مختلفی را به کار می برند . همین امر تعریف هیجانات را به شکلی که مورد قبول همه ی صاحب نظران باشد مشکل می سازد .

 به گفته ساربین sarbin واژه اضطراب نخست در سالهای 1930 در نوشته ای فروید دیده شد و از آن پس بسیار مورد استفاده قرار گرفت و مصطلح گردیده اکثر روان شناسان اضطراب را با اندکی تفاوت از ترس متمایز می نمایند .

از دیدگاه آنها هر چند اضطراب و ترس شامل نشانه های بالینی شاهد هستند ولی بر خلاف ترس ، اضطراب پاسخی در مقابل خطر نا آشکار و مبهم است به عبارت دیگر اضطراب احساس ناخوشایند بیمناکی و ترس ناراحتی کننده ای از پیش بینی خطری است که منشآ آن مشخص نیست ( آتش پور و شفتی 1377 )

اضطراب عبارت است از پاسخ عاطفی و فیزولوژیکی به احساس خطر همه جانبه ی درونی که به سادگی کنار می رود اضطراب عمدتآ اختلال افراد جوان است که شروع آن معمولآ در اواسط دهه سوم عمر است اضطراب با علائم بدنی خاصی همراه است ( سلطانی 1378 ) .

اضطراب یک علامت هشدار دهنده است که خبر از خطری قریب الوقوع می دهد و شخص را برای مقابله آماده می سازد ترس علامت هشدار دهنده ی مشابه ، از اضطراب با خصوصیات زیر تفکیک می شود : ترس واکنش به تهدیدی معلوم ، خارجی و از نظر منشآ بدون تعارض است اضطراب واکنش در مقابل خطر نامعلوم ، درونی ، مبهم و از نظر منشآ همراه با تعارض است ( پورافکاری ، 1375 ) .

تعارض بین فرایند های گوناگون شخصیت معمولا موجب نوعی عذاب روانی می شود که فروید آنرا اضطراب نامید اضطراب می تواند هوشیار یا نا هوشیار باشد و وجود آن همیشه علامت آن است که تعارض ایجاد شده است . زمانی که تعارض باعث می شود که فرد احساس کند درمانده است و قادر به کنار آمدن نیست ، اضطراب ایجاد می شود . شدت اضطراب تجربه شده به پیامدهای انتظار رفته برای خود بستگی دارد . ( سیدمحمدی ، یحیی ، روزنهان ، سلیگ من ، 1385 )

پرسشنامه احساس ناراحتی از موفقیت

هدف: بررسی احساسات و نگرش های شما درباره خودتان و استعدادهایتان
تعداد سوال: 14
روش نمره گذاری و تفسیر: دارد
ماخذ : گنجی ، حمزه .ارزشیابی شخصیت .نشر ساوالان .1380

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 1900 تومان

خرید فایل

Desc (1)

پرسشنامه احساس ناراحتی از موفقیت

موفقیت به پایان رساندن هر آن چیزی است که قصد آن را کرده ایم. به عبارت دیگر موفقیت یعنی تمام کردن کاری که برای آن برنامه ریزی کرده ایم.
این تعریف تصوری از شکست و موفقیت به دست می دهد یعنی اگر برنامه ای بریزید و آن را دنبال کنید به موفقیت می رسید و اگر برنامه ای را که می ریزید دنبال نکنید شکست می خورید. به این ترتیب می توانید درباره هر روز زندگی تان قضاوت کنید و در پایان هر روز به خود بگویید؛ «شکست خوردم» یا «موفق شدم».
شاید این موضوع واضح و مبرهن به نظر برسد اما واقعیت این است که تعداد کمی از افراد وقتی قصد کاری را می کنند آن را به پایان می رسانند.
مردم اعتقادات گوناگونی راجع به موفقیت دارند. یکی فکر می کند موفقیت یعنی انباشتن پول روی پول، دیگری رسیدن به اهداف را موفقیت می داند و کس دیگر تحقق بخشیدن به استعدادهای بالقوه را. تعریف جالب دیگری هم از موفقیت هست؛ برانگیختن حسادت دیگران. به هر حال بیشتر مردم بر سر ارتباط موفقیت با هدف توافق دارند.

پرسشنامه سنجش هیجان

هدف: ارزیابی شدت هیجان در افراد
تعداد سوال: 9
شیوه نمره گذاری و تفسیر: دارد
منبع: چارلز اس. کارور و مایکل اف . شی یر . نظریه های شخصیت . ترجمه احمد ورضوانی . معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی . 1375

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 1500 تومان

خرید فایل

Desc (1)

پرسشنامه سنجش هیجان

تعریف هیجان

هیجانها در روان‌شناسی معمولاً به احساسها واکنش‌های عاطفی اشاره دارند، هر هیجان از سه مؤلفهٔ اساسی برخورد است:

  • مؤلفهٔ شناختی، افکار، باورها و انتظارهایی که نوع و شدت پاسخ هیجانی را تعیین می‌کنند. آنچه برای یک فرد فوق‌العاده لذت بخش است، ممکن است برای دیگری کسل کننده یا آزارنده باشد.
  • مؤلفهٔ فیزیولوژیکی که شامل تغییرات جسمی در بدن است. برای مثال، هنگامی که بدن از نظر هیجانی به واسطهٔ ترس یا خشم برانگیخته می‌شود،ضربان قلب زیاد می‌شود، مردمک‌ها گشاد می‌شوند و میزان تنفس افزایش می‌یابد. اکثر هیجان‌ها شامل یک انگیختگی کلی و غیر اختصاصی دستگاهعصب هستند.
  • مؤلفهٔ رفتاری، به حالت‌های مختلف ابراز هیجان‌ها اشاره می‌کند. جلوه‌های چهره‌ای، حالت‌های اندام و حرکت‌های بیانگر، و آهنگ صدا همراه با خشم،لذت، شادی، غم، ترس و هیجان‌های دیگر تغییر می‌کنند.
  • جلوهٔ چهرهای مهم‌ترین شکل ارتباط هیجانی هستند. بررسی‌هایی که صورت گرفته‌اند، نشان می‌دهند که برخی از جلوه‌های خاصِ چهره‌ای، ذاتی هستند؛ و بنابراین، در همه جای دنیا آن‌ها را می‌شناسند.
  • هیجان‌ها متشکل از الگوهای پاسخ‌های فیزیولوژیکی و رفتارهای مخصوص به نوع هستند؛ و در واقع غالباً از نظر مردم هیجان همان احساسی است که به فرد دست می‌دهد؛ ولی هیجان یک رفتار است نه یک تجربهٔ خصوصی و پدیده‌ای است که در بقای نوع و تولید مثل نقش دارد.

پرسشنامه قدرت من

هدف: ارزیابی میزان موفقیت افراد در اداره امور روزانه خود
تعداد سوال: 8
شیوه تفسیر و نمره گذاری: دارد
منبع: چارلز اس. کارور و مایکل اف. شی یر. نظریه های شخصیت. ترجمه احمد ورضوانی. معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی. 1375و صص 343-345

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 1400 تومان

خرید فایل

Desc (1)

پرسشنامه قدرت من

پرسشنامه افسردگی بک – فرم بلند (BDI-II-21)

هدف: بررسی نشانه های عاطفی، شناختی و جسمانی افسردگی افراد

تعداد سوال: 21

شیوه نمره گذاری و تفسیر: دارد

روایی و پایایی: دارد

منبع: فتحی آشتیانی ، علی. آزمون های روان شناختی – ارزشیابی شخصیت و سلامت روان. انتشارات بعثت. 1388

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 1900 تومان

خرید فایل

Desc (1)

پرسشنامه افسردگی بک (فرم بلند)

افسردگي اختلال ناتوان‌كننده‌اي است كه در ۱۵ تا ۲۵ درصد مبتلایان به سرطان ديده شده است و نسبت بروز آن در مردان و زنان مساوی است. 

مسائل مهم در زندگی هر بیمار مبتلا به سرطان مي‌تواند عوامل زير باشد

ترس از مرگ.
برهم خوردن برنامه‌های زندگی.
دگرگونی در تصور بیمار از خود و عزت نفس او.
تغییرات در نقش اجتماعی و سبک زندگی وی.
مسائل مالی و قانونی.

تصورات غلط بسیاری دربارة سرطان و اینکه افراد درگیر با آن چگونه با این مشکل مواجه مي‌شوند وجود دارند، از جمله اینکه

تمام مبتلایان به سرطان افسرده هستند.
افسردگی یک بیمار مبتلا به سرطان طبیعی است
درمان (سرطان) کمکی به برطرف كردن افسردگی نمی‌کند.
تمامی مبتلایان به سرطان دچار مرگ دردناک و زجرآوری خواهند شد.

غمگینی و اندوه، واکنش‌های طبیعی به بحران‌هایی است که فرد در طی بيماري سرطان با آنها مواجه مي‌شود، و تمام افراد درگیر با سرطان هم گاهی این حالت‌ها را تجربه خواهند نمود.

به این دلیل که غمگینی در بین بیماران مبتلا به سرطان رایج است، تمییز بین درجات طبیعی غم و افسردگی مهم است. بخش مهمی از مراقبت‌هاي مربوط به سرطان، تشخیص آن نوعی از افسردگی است که نیاز به درمان دارد. ممکن است برخی افراد در سازگاری با تشخیص سرطان خود، بیش‌تر از دیگران مشکل داشته باشند.

افسردگی شدید یک غم یا بی‌حالی ساده نیست. افسردگی شدید، حدود ۲۵ درصد از مبتلایان به سرطان را گرفتار مي‌کند و نشانه‌های رایجی دارد که مي‌توان آنها را تشخیص داد و درمان کرد. گاه نشانه‌های افسردگی که پس از تشخیص سرطان در بیمار بروز مي‌كند، مي‌تواند حاكي از اين باشد که بیمار پیش از تشخیص سرطان هم دچار اختلال افسردگی بوده است.

نشانه‌های افسردگی شدید عبارتند از

داشتن حالت افسردگی در بیش‌تر طول روز و بیش‌تر روزهای هفته.
لذت نبردن و از دست دادن علاقه نسبت به بیش‌تر فعالیت‌ها.
تغییر در عادت‌های مربوط به تغذیه و خواب.
عصبی بودن یا احساس تنبلی.
خستگی.
احساس بی ارزشی یا احساس گناه بی‌دلیل.
نداشتن تمرکز.
فکر کردن دائم به مرگ یا خودکشی.

عوامل خطرزایی که مربوط به سرطان هستند

افسردگی در زمان تشخیص سرطان.
دردی که به درستی مهار نشده باشد.
ابتلا به سرطان پیشرفته.
افزایش میزان درد یا اختلالات جسمی.
ابتلا به سرطان لوزالمعده.
مجرد بودن و ابتلا به سرطان‌های نواحی سر و گردن.
انجام درمان با استفاده از داروهای ضد سرطان.

عوامل خطرزایی که مربوط به سرطان نیستند

سابقة ابتلا به افسردگی.
کمبود حمایت از طرف خانواده.
دیگر حوادثی که موجب ایجاد استرس شود.
پیشینة خانوادگی ابتلا به افسردگی یا خودکشی.
اقدام به خودکشی در گذشته.
سابقة اعتیاد به مشروبات الکلی یا مواد مخدر.
ابتلای همزمان به چندین بیماری که موجب ایجاد نشانه‌های افسردگی شود (مانند حملات صرع یا سکتة قلبی).

درمان

دارودرمانی.

روان‌درمانی.

دارو درمانی

افسردگی شدید را مي‌توان با ترکیبی از مشاوره و داروهای ضدافسردگی درمان كرد؛ معمولاً پزشک عمومی داروهای ضدافسردگی تجویز مي‌كند، اما در شرايط زیر بیمار را به یک روانپزشک یا روانشناس ارجاع مي‌دهد:

یک پزشک عمومی یا متخصص سرطان شايد به دلايلي نخواهد مسئولیت درمان افسردگی را بر عهده بگیرد (مثلاً بیمار افكار خودکشی داشته باشد)
نشانه‌های افسردگی پس از ۲ تا ۴ هفته درمان برطرف نشوند.
نشانه‌ها بدتر شوند.
عوارض جانبی داروهای مخصوص درمان سرطان، مانع از مصرف دُز لازم داروی کنترل افسردگی شوند.
نشانه‌های افسردگی موجب ایجاد اختلال در پیگیری درمان سرطان شوند.

روان‌درمانی

تأثير گونه‌های مختلفي از روان درمانی در درمان افسردگی ناشی از سرطان ثابت شده است. اغلب برنامه‌های درمانی به مدت ۴ تا ۳۰ ساعت و به شکل جلسات خصوصی یا گروهی تنظیم مي‌شوند.

این برنامه‌ها شامل جلسات آموزشی دربارة سرطان یا مهارت‌های آرامش‌دهنده هستند.

این روش‌های درمانی اغلب به‌صورت ترکیبی از مداخله در بحران (Crisis Intervention)، روان درمانی و تکنیک‌های رفتاری/ تفکری هستند. به بیماران آموزش داده مي‌شود كه چگونه اندوه و پریشانی خود را کاهش دهند، مهارت‌های سازگاری و حل مسائل را در خود تقويت كنند؛ حمایت دیگران را جلب کنند؛ بر افکار منفی و خودشکنانة خود غلبه کنند؛ و چگونه حریم شخصی خود را به کمک یک مراقب همدل حفظ كنند.

پرسشنامه حمایت اجتماعی (مقیاس دوستان)

هدف: سنجش ارضا حمایت اجتماعی از ناحیه دوستان

تعداد سوال: 20

شیوه تفسیر و نمره گذاری: دارد

روایی و پایایی: دارد

منبع: ثنایی ، باقر و همکاران . مقیاس های سنجش خانواده و ازدواج . انتشارات بعثت .1387

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 2400 تومان

خرید فایل

Desc (1)

 پرسشنامه حمایت اجتماعی (مقیاس دوستان)

حمایت اجتماعی مفهومی است که اغلب برداشت حسی از آن شده و به کمکی که از سوی افراد دیگر در یک وضعیت سخت زندگی به فرد می‌شود، گفته می‌شود.

یکی از اولین تعریف‌ها در این خصوص به کوب  بازمی‌گردد. وی حمایت اجتماعی را چنین تعریف می‌کند: “اعتقاد شخصی که در نتیجه آن، فرد دوست داشته می‌شود، مورد احترام قرار می‌گیرد و ارزشمند می‌شود و به یک شبکه اجتماعی و تعهدات متقابل وصل می‌شود.”

در تعریف حمایت اجتماعی می‌توان بین کیفیت حمایت دریافت شده (رضایت) و تأمین حمایت اجتماعی تفاوت قائل شد. اغلب مطالعات بر اندازه‌گیری حمایت دریافت شده استوار شده‌اند. همچنین می‌توان بین حمایت دریافت شده و انتظارات در زمان نیاز و بین حمایت خاص و حمایت عمومی تفاوت قائل شد.

حمایت اجتماعی به کمک‌هایی که از سوی خویشاوندان، دوستان و دیگر افراد به یک فرد می‌شود اطلاق می‌شود. این کنش‌ها شامل کمک‌های عاطفی، ابزاری و اطلاعاتی است:

حمایت عاطفی: به مواردی اشاره دارد که باعث می‌شود افراد احساس کنند مورد حمایت هستند. چنین حمایتی غالباً به شکل انواع غیرملموس است و کمک می‌کند که حس ارزشمندی در افراد تقویت شود.

حمایت ابزاری: کمک ابزاری به کنش‌های ارائه شده از سوی دیگران گفته می‌شود که به افراد کمک می‌کند تا مسئولیت‌های معمولی و روزمره خود، مثل نگهداری از بچه، تعهدات مالی و مسائل مربوط به کار را انجام دهند.

حمایت اطلاعاتی: کمک‌های اطلاعاتی به تبادل دیدگاه‌ها در زمینه کار، مشاوره یا فرصت‌های دیگری که ممکن است زندگی افراد را تسهیل کند می‌پردازد.

ولمن در تقسم‌بندی حمایت‌های اجتماعی به موارد زیر اشاره می‌کند: حمایت مصاحبتی، حمایت عاطفی، حمایت خدماتی، حمایت مالی، حمایت اطلاعاتی، و حمایت مشورتی فیشر نیز بر سه نوع حمایت تأکید می‌کند که عبارتند از: حمایت مشورتی، حمایت مصاحبتی و حمایت عملی.