مرجع دانلود پرسشنامه و ابزار استاندارد در تمامی رشته ها,طراحی پرسشنامه

ترم آخر

آزمون,طراحی پرسشنامه,روانشناسی,مدیریت,پرسشنامه استاندارد,پرسشنامه رایگان,مشاوره آماری ,سایت پرسشنامه,نرم افزار رایگان روانشناسی,سفارش

خانه / آرشیو تگ: روانشناسی (صفحه 10)

آرشیو تگ: روانشناسی

پرسشنامه سنجش عملکرد ازدواج

هدف: تعیین عملکرد ازدواج با توجه به منظومه باورها و الگوهای تعامل زوج های خوشبخت که در بر گیرنده ویژگی های احترام، پذیرش، ترمیم سریع روابط قطع شده، برخورد معقول با سبک های متفاوت گفتگو، در نظر داشتن نیاز به صمیمیت و قدرت، فرزندپروری مقتدرانه، ایجاد شبکه خوب حمایت اجتماعی و دارا بودن تعامل مثبت است.
تعداد سوال: 66
روش نمره گذاری و تفسیر: دارد
روایی و پایایی: دارد
منبع: ثنایی، باقر و همکاران. مقیاس های سنجش خانواده و ازدواج. انتشارارت بعثت 1387

همین الان دانلود کنید

قیمت: 2900 تومان

خرید فایل

Desc (1)

پرسشنامه سنجش عملکرد ازدواج

هدف: تعیین عملکرد ازدواج با توجه به منظومه باورها و الگوهای تعامل زوج های خوشبخت که در بر گیرنده ویژگی های احترام، پذیرش، ترمیم سریع روابط قطع شده، برخورد معقول با سبک های متفاوت گفتگو، در نظر داشتن نیاز به صمیمیت و قدرت، فرزندپروری مقتدرانه، ایجاد شبکه خوب حمایت اجتماعی و دارا بودن تعامل مثبت است.

پاسخگوی عزیز، در زیر عباراتی درباره ازدواج نوشته شده است. لطفا هر عبارت را به دقت مطالعه کنید و مشخص کنید که این عبارت تا چه حد توصیف ازدواج خود شماست. لازم است پاسخ شما مطابق نظرتان درباره ازدواج خود باشد. برای هر عبارت پنج پاسخ وجود دارد که شما باید پاسخ مورد نظر خود را برای هر عبارت از بین آن ها انتخاب کنید. لطفا به تمام عبارت ها پاسخ دهید. پاسخ های شما کاملا محرمانه است. از همکاری شما سپاسگزاریم…..

پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ – فرم کوتاه

هدف: اندازه گیری میزان رضایت زناشویی (از ابعاد مختلف)
تعداد سوال: 49
روش نمره گذاری و تفسیر نتایج: دارد
روایی و پایایی: دارد
منبع: ساعتچی. محمود، کامکاری. کامبیز، عسکریان. مهناز. آزمونهای روان شناختی. نشر ویرایش. 1389

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 1900 تومان

خرید فایل

Desc (1)

پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ- فرم کوتاه

تعریف رضایت زناشویی

رضایت زناشویی حالتی است که طی آن زن و شوهر از ازدواج با یکدیگر و با هم بودن احساس شادمانی و رضایت دارند. رضایت مندي زناشویی را پیامد توافق زناشویی می‌دانند که رابطه مناسب بین زن و شوهر را توصیف می­ کند. در واقع، رضایتمندي زناشویی، یک ارزیابی کلی از وضع فعلی ارتباط ارائه می ­دهد. همچنین رضایت زناشویی یکی از گسترده­ ترین مفاهیم براي تعیین میزان شادي و پایداري رابطه است.

پرسشنامه رضایت زناشویی – فرم بلند انریچ

هدف: تعیین حیطه های کاری و نقاط قوت و روابط زناشویی
تعداد سوال: 115
روش نمره گذاری و تفسیر نمرات: دارد
روایی و پایایی: دارد
منبع: ثنایی، باقر و همکاران.مقیاس های سنجش خانواده و ازدواج.انتشارارت بعثت 1387

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 1900 تومان

خرید فایل

Desc (1)

پرسشنامه رضایت زناشویی – فرم بلند انریچ

تعریف رضایت زناشویی: به عنوان عملکرد و رفتار مناسب زوجین بر اساس وظایف سنتی و عرفی و قانونی تعیین شده برای هر کدام از آنان در قالب قانون خانواده و خرده فرهنگ است.

در تعاریف دیگر، رضایت زناشویی را حالتی می دانند که طی آن زن و شوهر از ازدواج با یکدیگر و با هم بودن احساس شادمانی و خرسندی می کنند. برخی روانشناسان معتقدند رضایت زناشویی انطباق میان وضعیت موجود و وضعیت مورد انتظار است. طبق این تعریف رضایت زناشویی زمانی محقق می شود که وضعیت موجود در روابط زناشویی با وضعیت مورد انتظار فرد منطبق باشد. مطابق با نظر هادسن، ادراک زن و شوهر از میزان، شدت و دامنه ی مشکلات موجود در رابطه نشان دهنده ی سطح رضایت زناشویی آن هاست. رضایت بخش بودن روابط میان همسران از طریق علاقه ی متقابل، میزان مراقبت از همدیگر و پذیرش و تفاهم با یکدیگر سنجیده می شود.

مقیاس خرسندی زناشویی ناتان و همکاران (MHS)

هدف: اندازه گیری سطح خرسندی زناشویی در زمان اجرای پرسشنامه
تعداد سوال: 10
شیوه نمره گذاری و تفسیر: دارد
روایی و پایایی: دارد
منبع: ثنایی، باقر و همکاران. مقیاس های سنجش خانواده و ازدواج. انتشارارت بعثت 1387

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 1900 تومان

خرید فایل

Desc (1)

پرسشنامه خرسندی زناشویی

پرسشنامه احساس مثبت به همسر الری و همکاران (PFQ)

هدف: اندازه گیری احساس های مثبت نسبت به همسر (همسر آینده یا همسر فعلی)
تعداد سوال: 17
روش نمره گذاری و تفسیر نتایج:‌دارد
روایی وپایایی: دارد
منبع: ثنایی، باقر و همکاران.مقیاس های سنجش خانواده و ازدواج.انتشارارت بعثت 1387

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 1900 تومان

خرید فایل

Desc (1)

پرسشنامه احساس مثبت به همسر الری و همکاران (PFQ)

پرفسور ب.فردریکسن، نظریه جدیدی در زمینه احساس های مثبت مطرح کرده است. این نظریه می کوشد به این سوال پاسخ دهد که: « احساس های مثبت به چه درد می خورند؟» در این جا سعی می کنیم این نظریه را به زبانی ساده بیان کنیم: برعکس احساس های منفی که در حل مشکلات جدی و مرتبط با مرگ و زندگی بشر او را یاری می دهند، احساس های مثبت به حل مسایل مرتبط با رشد و شکوفایی فردی به کمک ما می آیند. تجربه کردن احساسات مثبت، به حالت های ذهنی و رفتارهایی منتهی می شود که به نحو غیرمستقیم فرد را برای مواجهه با مشکلات بعدی آماده می کند. این احساس ها به جای محدود کردن انتخاب های ما به یک ما چند عمل اضطراری، دامنه آنها را گسترده تر می کنند و به این ترتیب، مهارت ها، توانایی ها و عقایدی پایدار در فرد ایجاد می کنند که در مسیر رشد و شکوفایی او را یاری می دهند…

پرسشنامه تمایز یافتگی خود

هدف: سنجش تمایز یافتگی افراد از خانواده اصلی
تعداد سوال:‌45
روش نمره گذاری و تفسیر نتایج: دارد
روایی و پایایی: دارد
منبع: ثنایی، باقر و همکاران. مقیاس های سنجش خانواده و ازدواج. انتشارارت بعثت 1387

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 2400 تومان

خرید فایل

Desc (1)

پرسشنامه تمایز یافتگی خود

پرسشنامه سوگیری شخصی- گرایش خود شکوفایی

هدف: ارزیابی میزان خود انگیختگی، خودشکوفایی، تاثیرپذیری از دیگران،  رابطه با زمان
تعداد سوال:‌ 10
شیوه نمره گذاری و تفسیر نتایج: دارد
منبع: چارلز اس.کارور و مایکل اف.شی یر.نظریه های شخصیت.ترجمه احمد رضوانی.معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی.1375

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 1400 تومان

خرید فایل

Desc (1)

پرسشنامه سوگیری شخصی- گرایش خود شکوفایی

مفهوم خود شکوفایی در نظریه‌های انسان گرایی (HumanisticTheory) و بخصوص نظریه شخصیت مزلو (Maslow) یک مفهوم بنیادی است و در واقع نظریه مزلو از کنکاش در مورد افراد خودشکوفا حاصل شده است. مزلو معتقد است که برای درک ماهیت انسان باید نمونه‌هایی از انسان که خلاق‌ترین ، سالم‌ترین و رشد یافته‌ترین افراد باشند را مورد مطالعه قرار دهیم و به همین منظور او گروه کوچکی از افراد برجسته مانند آبراهام لینکلن (Abraham Lincoln) ، آلبرت انیشتین(Albert Einstein) ، ویلیام جیمز (William James) و … را انتخاب نمود و به مطالعه زندگینامه آنها پرداخت. پس از این مطالعه او به تصویری چند بعدی از خودشکوفایی و افراد خودشکوفا مانند ویژگی های افراد خودشکوفا ، نقش فرانیازها در خودشکوفایی ، رفتارهایی که به خودشکوفایی منجر می‌شوند و علل ناتوانی در خودشکوفایی دست یافت. مزلو پس از مطالعه روی نمونه کوچکش از افراد خودشکوفا دوازده ویژگی را برای خودشکوفا ذکر کرد که عبارتند از: ادراک بسیار کارآمد از واقعیت ، پذیرش خود ، دیگران و طبیعت بطور کلی ، سادگی و طبیعی بودن ، تمرکز بر روی مشکلات بجای تمرکز روی خود ، نیاز به استقلال و داشتن حریم خصوصی ، احساس درک تازه و مداوم ، تجربه‌های عرفانی ، علاقه اجتماعی ، روابط بین فردی ، خلاق بودن ، ساختار شخصیتی دمکراتیک و مقاومت در برابر فرهنگ پذیری.

این مجموعه حقیقتا مجموعه‌ای شگفت انگیز از ویژگی‌هاست و این افراد را مقدس وار معرفی می‌کند، اما این افراد نیز همواره کامل نیستند و در واقع معایبی نیز دارند. مزلو دریافت که آنها نیز گاهی بی‌ادب و حتی فوق العاده بی‌رحم ، سرد و تلخ نیز می‌شوند. آنها نیز لحظه‌هایی از تردید ، ترس ، احساس گناه را دارا می‌باشند ولی این رویدادها در رفتار آنها بطور قطع استثنا است و کمتر رخ می‌دهند.

دانلود رایگان پرسشنامه سنجش خود آرمانی و خود واقعی

هدف: سنجش خود آرمانی و خود واقعی
تعداد سوال:‌16
روش نمره گذاری و تفسیر: دارد
منبع: چارلز اس. کارور و مایکل اف. شی یر. نظریه های شخصیت. ترجمه احمد رضوانی. معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی. 1375

همین الان دانلود کنید

قیمت: رایگان

دانلود رایگان

Desc (1)

پرسشنامه سنجش خود آرمانی و خود واقعی

پرسشنامه سنجش رشد روانی اریکسون

هدف: سنجش رشد روانی در مراحل : نهفتگی ، بلوغ و نوجوانی و اوایل بزرگسالی
تعداد سوال: 12
شیوه نمره گذاری: دارد
منبع: چارلز اس.کارور و مایکل اف .شی یر .نظریه های شخصیت .ترجمه احمد ورضوانی .معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی .1375

همین الان دانلود کنید

قیمت: رایگان

دانلود رایگان

Desc (1)

پرسشنامه سنجش رشد روانی اریکسون

مراحل رشد روانی از نظر اریکسون

اریک اریکسون (1)، روان شناس معروف آمریکایی دارای یک نظریه ی فراگیر رشد روانی، نه تنها درباره ی کودکان و نوجوانان، بلکه درباره ی بزرگسالان و پیران است. نظر اریکسون بر این اصل استوار است که رفتار و شخصیت محصول تعامل یا داد و ستد میان غریزه های ارثی و آموزشهای فرهنگی در هر جامعه ای است. وی رشد را یک رشته مراحلی می شناسد که هر شخص در طول زندگیش با آن برخورد می کند. این روان شناس فرایند رشد روانی را به 8 مرحله تقسیم می کند. در هر یک از این مراحل هشتگانه وقتی که فرد با بحران اصلی روبه رو می شود با دو جنبه ی سازنده و ویرانگر سروکار پیدا می کند. این بحرانها در جدول (1) به اختصار نشان داده شده است و نقطه های عطفی را دربر می گیرند که بیانگر تعارض میان نیروی غریزی فرد، مردم و نهادهایی است که او در طول زندگی خود در آن مرحله با آنها برخورد می کند. در این جدول به بیان 4 مرحله از رشد روانی کودکان از دیدگاه اریکسون می پردازیم و 4 مرحله ی دیگر را در دوره های نوجوانی، میان سالی و پیری بیان می کنیم.

مرحله ی 1: رشد دهانی – حسی (2): اعتماد بر برابر بی اعتمادی

در این نخستین مرحله (تولد تا 18 ماهگی) که آن را اعتماد در برابر بی اعتمادی نیز نامیده اند احساس امنیت و ناامنی روانی مربوط به رفتاری است که با کودک شیرخواره می شود، چون او برای ارضای نیازهای خود کاملاً به دیگران وابسته است. اگر به او عشق و محبت بورزند و از او به خوبی پرستاری کنند، به ویژه اگر از سوی پدر و مادر توجه و احترام دریافت دارد در او احساس اعتماد پدید می آید. زیرا این حس اعتمادِ به خود توانمندیهایش را در اجرای موفقیت آمیز نیازها تضمین می کند. از سوی دیگر اگر برای غذا فریادش بلند شود، پوشکش خیس شود و آن را دیر عوض کنند، یا رفتاری که در مراقبت از او به عمل می آید به جای شیوه ای گرم و محبت آمیز سخت و ناراحت کننده باشد در او احساس بی اعتمادی ایجاد می شود. به این جهت کودک اعتماد به خود و دیگران و محیط را از دست می دهد. اگر این بی اعتمادی شدید باشد کودک گوشه گیر می شود و امید خود را در رفتار با دیگران از دست می دهد. کودکانی که بتوانند این مرحله ی نخست را با موفقیت و سلامت بگذرانند در بزرگسالی اعتماد کارسازی را همراه خود به ارمغان می برند و ارتباط و همکاری صمیمانه، با معنا و ثمربخشی را با دیگران برقرار می کنند. در واقع باید گفت که احساس اعتماد یک رشد مؤثر و یک شخصیت سالم را به وجود می آورد.

مرحله ی 2: عضلانی – مخرجی (3): خودمختاری در برابر شرم

اریکسون مرحله ی دوم را که از 18 ماهگی تا 4 سالگی ادامه دارد مرحله ی خودمختاری در برابر شرم (4) نیز نامیده است که باید به حل آنها پرداخت. کودکی که به احساس اعتماد دست یافته است آمادگی پیدا می کند تا خود را از مادر جدا سازد و می کوشد مسائل شخصیش را خود حل و فصل کند و فردیت و شخصیت خود را نشان دهد. در این مرحله کودک همچنین به راه رفتن و دویدن توفیق می یابد و می تواند به خوبی با سه چرخه رانندگی کند و می آموزد که مسئله ی دفع و ادرار خود را حل کند و بیاموزد به کجا برود و چگونه انجام وظیفه کند. در این مرحله است که «نه گفتن» واژه ی مطلوب بسیاری از کودکان می شود و می کوشند ضد هر آنچه را که از آنها بخواهند انجام دهند. به طور کلی کودکان می خواهند استقلال رأی و عمل داشته باشند که اریکسون آن را خودمختاری می نامد.
اگر پدران و مادران این اختیار را از آنان سلب کنند و هر کاری را خودشان برای آنها انجام دهند، یا آنکه با سختی و خشونت جلو خودمختاری آنها را بگیرند کودک به توانایی خود شک می کند و خود را موجودی عاجز و درمانده می یابد و از این احساس ناتوانی دچار یأس و درماندگی می شود. به عقیده ی اریکسون کودکانی که با موفقیت مسائل این مرحله از رشد را به درستی و سلامت پشت سر می گذارند افرادی آزاده منش و با اعتماد به نفس در دوره ی بزرگسالی می شوند.

مرحله ی 3: حرکتی – تناسلی (5): ابتکار در برابر تقصیر و گناه

سومین مرحله ی رشد روانی که از دیدگاه اریکسون از 4 تا 6 سالگی ادامه دارد مرحله ی ابتکار و گناه (6) است. در این مرحله کودکان دارای تحرک زیاد هستند و می توانند به فضاها و جاهای جدید دسترسی پیدا کنند. از زبان به حداکثر بهره می جویند و از هرچه به تصورشان برسد سؤال می کنند، تخیّلها و اعتقادهای گوناگون در آنها ایجاد می شود. «چرا و چگونه» واژه هایی هستند که زیاد به کار می برند. کنجکاوی نیز آنها را به اکتشاف بدن خود وامی دارد و علاقه دارند که اختلاف بدنی زن و مرد را بفهمند.
اگر به کودک اجازه داده شود که این اختلافها در حدّ معقولی برایش روشن گردد در او حس اعتماد و ابتکار رشد می کند. اما اگر به پرسشهای او این گونه پاسخ بدهند: «این پرسش بد و زشتی است» یا «حالا به شما نیامده این سؤالها را بکنید» و یا «خجالت بکش، این حرفها چیه؟» کودک احساس شرم و گناه می کند.
نتیجه ی این گونه پاسخهای دلسرد کننده کشتن حس کنجکاوی کودک است، یا اگر هم گاهی نسبت به درک مطلبی اصرار داشته باشد با اضطراب و شرمندگی پرسشهای خود را مطرح می کند. راه حل موفقیت آمیز چنین بحرانی سبب می شود که ابتکار، تخیلهای سازنده و کنجکاوی آنها در آینده، به ویژه در بزرگسالی، پیشرفت کند و در طرح تجربه های جدید، بدون احساس ناراحتی و گناه با شیوه هایی انعطاف پذیر اقدام نماید.

مرحله ی 4: نهفتگی (7): شایستگی در برابر حقارت

مرحله ی چهارم که از 6 تا 11 سالگی ادامه دارد، اریکسون آن را مرحله ی شایستگی در برابر حقارت (8) عنوان کرده است. در این مرحله کودک به مدرسه راه می یابد و از سوادآموزی برخوردار می گردد. وقتی کودک مواد درسی را به خوبی می آموزد و تکلیفهایش را با دقت انجام می دهد انتظارش تحسین و تشویق است. زمانی که از این جهت کارهایش مورد توجه و تشویق معلم و پدر و مادر قرار می گیرد حس اعتماد به خود در او بالا می رود و می کوشد این حسن ظن را برای خود حفظ کند. اما اگر کودک پیوسته با شکست و ناکامی روبه رو شود و ببیند کوششهایش با انتقاد همراه است و هر اقدامی که می کند سرزنش می شود در او احساس بدبینی پدید می آید و خود را فردی حقیر و شکست خورده می یابد. همین امر سبب می شود که کودک از هر فعالیت جدیدی دست بکشد، زیرا از ناکامی خود بیمناک است. برعکس احساس کوشایی (9) و آمادگی برای فعالیتهای جدید زمانی پدید می آید که کودک از موفقیت خود اطمینان کافی داشته باشد. این نگرش به زندگی بزرگسالی او نیز انتقال می یابد و همواره کارهای خود را با رغبت و پشتکار زیاد انجام می دهد.
در واقع احساس سخت کوشی و شایستگی از ویژگیهای مهم این دوره است که در کودکان برای انجام دادن کار معینی ایجاد می گردد و احتمالاً شغل آینده ی خود را برمبنای آن طرح ریزی می کنند. بعضی از کودکان در سراسر زندگی در همین مرحله باقی می مانند، اما بیشتر آنها به مزایای مرحله ی بالاتر دست می یابند. به هر حال احساس کوشایی و شایستگی در این مرحله عامل مهمی برای موفقیت کودک به شمار می آید.
جدول (1) بحرانهای رشد روانی – اجتماعی در دوران کودکی از دیدگاه اریک اریکسون

بحران

سن تقریبی

ویژگیها

اعتماد در برابر بی اعتمادی

تولد تا 18 ماهگی

کودک می آموزد چگونه به محیط زندگی اعتماد پیدا کند. توانایی اعتماد یافتن به محیط در رشد کودک برای اعتماد به خود بسیار مهم است.

خودمختاری در برابر شک و شرم

18 ماهگی تا 4 سالگی

در کودک احساس کنترل یا مهار ایجاد می شود. احساس کنترل درونی به رشد آزادی کودک یاری می دهد و احساس کنترل برونی موجب شک و شرمرویی می گردد و او را از رشد آزاد باز می دارد.

ابتکار در برابر تقصیر و گناه

4 تا 6 سالگی

کودک بین رفتارهایی که باید انجام دهد و احساس فزاینده ی اخلاقی که به او دست می دهد به درستی و نادرستی بعضی از رفتارهایش شک می کند.

کوشایی در برابر حقارت

7 تا 11 سالگی

کودک برای آنکه عضو مولد جامعه باشد باید به بعضی از مهارتها تسلط یابد و معلومات اساسی لازم را به دست آورد. توفیق در یادگیری و کسب مهارت به ایجاد احساس شایستگی او می انجامد.

 

دوره ی نوجوانی

نوجوانی زمانی آغاز می شود که بدن نشانه های بلوغ جنسی را اعلام دارد. در بعضی از منطقه ها و کشورها دخترها بین 12 و 13 سالگی و پسرها حدود 1 تا 2 سال دیرتر به سن بلوغ جنسی می رسند. در واقع معلوم نیست که نوجوانی کی به پایان می رسد. زیرا گاهی نوجوانی با بزرگسالی درهم می آمیزد یا در یکدیگر ادغام می شوند. بزرگسالی بیشتر یک حالت روانی است تا شرایط بدنی. بعضی از 12 ساله ها مانند بزرگسالان و بعضی از 30 ساله ها مانند نوجوانان رفتار می کنند.
نوجوانی زمان انتقال از کودکی به بزرگسالی است. کودکان خود را جزئی از خانواده می دانند. بزرگسالان جوان برای تشکیل خانواده آمادگی دارند، اما هنوز به خانواده وابسته اند، اما هرچه بیشتر با دوستان و همتایان به سر می برند. نوجوانی را باید «زمان خودیابی» دانست، به این معنا که من چه هستم و چه خواهم شد. به عقیده ی اریکسون «کسب هویّت» مهمترین مسئله در این دوره ی سنی است. چون بحران هویت یکی از مسائل مهم دوره ی نوجوانی است در اینجا پیش از بیان نظر اریکسون که پنجمین مرحله از رشد روانی او را تشکیل می دهد به بحث درباره ی بحران هویت می پردازیم.

بحران هویت

در بعضی از جامعه های بشری از فرزندان انتظار دارند که به شغل پدر و مادر خود بپردازند و در همان شهر یا محل زیست آنان زندگی کنند. حتی پدران و مادران ممکن است خود برایشان همسر انتخاب کنند. در چنین جامعه هایی نوجوانان چندان اختیاری در سرنوشت خود ندارند.
اما در بعضی از جامعه های پیشرفته نوجوانان دارای اختیار بیشتری هستند، چنانکه می توانند تصمیم بگیرند تا چه میزان می خواهند تحصیل کنند و به چه شغلی بپردازند، در چه منطقه ای زندگی کنند و با چه کسی و در چه زمانی ازدواج کنند. حتی می توانند وابستگیهای مذهبی، سیاسی، مصرف مواد مخدر و رفتارهای جنسی را خود برگزینند. گرچه گاهی در گزینش هر یک از این موارد ممکن است از راه خیرخواهی زیرفشار پدر و مادر یا معلمان و پرورشکاران خود قرار گیرند.
نوجوانان وقتی پی می برند که باید در ظرف چند سالی که پیش رو دارند تصمیمهایی بگیرند که پیامدهای نامشخصی دارند با بحران هویت (10) روبه رو می شوند. جُست و جو در راه هویت یا ادراک خود ممکن است نوجوان را به جهتهای مختلف بکشاند و او را دچار ترس از آینده ی مبهم بنماید (مارسیا (11)). اما گاهی برای مثال اتفاق می افتد که پدر به فرزندش می گوید «وقتی دیپلم دبیرستان را گرفتی باید در رشته ی مهندسی کشاورزی وارد دانشگاه شوی، همان گونه که من به سن تو چنین کردم، پس از فراغ از تحصیل به کسب و کار خانواده ات ادامه می دهی». زمانی که نوجوان چنین تجویز یا رهنمودی را می پذیرد، روان شناسان آن را سلب هویت (12) نامیده اند. این حالت فقط یک مزیت برای او دارد و آن نداشتن دغدغه و اضطرابی است که نوجوانان دیگر در شناخت هویت خود با آن روبه رو می شوند.
در کشورهای جهان سوم،‌ به ویژه کشورهای محروم، سلب هویت برای دختران بیشتر از پسران رواج دارد. اما امروزه یکی از پیشرفتهای حقوق بشر اعطای آزادی بیشتر به نوجوانان در حد معقول است. آزادی بیشتر این احتمال را برای نوجوانان به وجود می آورد که بتوانند با تجربه های بیشتر بر بحران هویت چیره شوند.
هویت یابی ممکن است به سردرگُمی یا تعدد نقش (13) بینجامد. احساس هویت نامطمئن و عزت نفس پایین که بسیاری از نوجوانان تجربه می کنند ممکن است سبب شود که با شماری از نقشها روبه رو شوند، مانند «شاگرد ممتاز»، «شیفته ی فوتبال»، «اهل دود و دم»، «جامعه ستیز»، «گوشه گیر»، «دلقک کلاس» و جز آن. تعدد نقش به عنوان یک وضع موقتی، لزوماً چیز بدی نیست، زیرا در این تجربه ها فرد هویت مناسب شخص خود را به دست می آورد.
اگر نوجوان اتخاذ هرگونه تصمیمی را درباره ی تعیین هویت خویش به تأخیر بیندازد تا بتواند در یک دوره ی زمانی کوتاه با اندیشه ای روشن و سنجیده وضع خود را مشخص نماید این شیوه را استمهال (14) نامیده اند.
سرانجام آنکه هویت یابی ممکن است به موفقیت در هویّت (15) بینجامد. بعضی از نوجوانان از روی سنجیدگی و دقت تصمیم می گیرند که ارزشها، هدفها و جایگاه آنها در جامعه چه خواهد بود. اینکه هویت ممکن است دائمی باشد یا نباشد، باید گفت که ما همه در سراسر زندگی به شیوه های گوناگونی تغییر می کنیم و در هر موقعیت زمانی به بازاندیشی ارزشها و هدفهای خود می پردازیم و بنا به مقتضیات و شرایط معینی که مصلحت ما در آن است هویت جدیدی برمی گزینیم. در اینجا ویژگیهای نوجوانی را از دیدگاه اریک اریکسون مورد بررسی قرار می دهیم.

مرحله ی 5: نوجوانی: هویت در برابر سردرگمی نقش (16)

پنجمین مرحله ی رشد روانی از دیدگاه اریکسون نوجوانی است که از 12 تا 18 سالگی ادامه دارد. این مرحله با بلوغ جنسی آغاز می شود و به بحران هویت می انجامد که در این مرحله مسئله ی مهمی به شمار می آید و پیامدهایی مثبت و سازنده یا ویرانگر و سردرگم به دنبال خواهد شد. مسئله ی «من کیستم» پیش قراول هر اندیشه و رفتاری در این دوره است که غالباً موجب آشفتگی خیال و اضطراب در نوجوانان می شود. تا مدتی نوجوان هیچ گونه پاسخ مشخصی برای این پرسش ندارد؛ چنانکه یک روز می خواهد خلبان، مهندس ساختمان، پزشک و روز دیگر نوازنده، نقاش، فوتبالیست یا هنرپیشه شود. به طور کلی نوجوان در دوره ی بحران هویت به اصطلاح موجودی «دمدمی مزاج» است. چیزی که امروز برایش زیبا و خوشایند است، امکان دارد فردا زشت و ناموزون جلوه کند. از ویژگیهای دیگر این مرحله ثبات رأی یا استواری و پایداری است که در متعادل ساختن سردرگمی و کاستن از اضطراب ضرورت دارد. برای بعضیها این امر از راه دلبستگی به یک رهبر فرمند و پر جاذبه یا گروههای متشکلی که به ظاهر بتوانند پاسخهای حاضر و آماده ای برای ناراحتیها و دشواریهای نوجوانان در اختیار داشته باشند امکان پذیر است. گروهکهای نوجوانان، فرقه های سیاسی و سازمانهای مذهبی و هنری و باشگاههای اجتماعی رهنمودهای مهمی برای حل مسائل نوجوانان به شمار می آیند.
اما اگر یک نوجوان برای حل بحران هویتش بیش از اندازه به دیگران تکیه کند ممکن است گرفتاری بزرگی برایش به وجود آید. نوجوان می تواند مدت کوتاهی با نظر دیگران به راحتی زندگی کند. اما اگر این نظر با ساختار و توانمندی بدنی و روانی او سازگار نباشد به خشم می آید و کینه ی صاحبنظران را در دل می پروراند. زیرا در واقع هویت دیگران هویت او نیست. به این سبب ناراحتی و نارضایی در او بروز می کند. نتیجه ی چنین پیش آمدی موجب بحران هویت، فشارهای اقتصادی، اجتماعی، ازدواج ناکام، فرزندان ناخواسته و عادتهای نامطلوبی می شود که حل آنها برایش بسیار دشوار است.
از سوی دیگر، اگر مردم به نوجوان یاری کنند تا او بتواند پاسخهای درست و لازم را به پرسشها بدهد و دریابد کدام یک از آنها راه چاره ی گرفتاریهای اوست، به این وسیله است که بحران هویت او به یک راه حل قطعی و پایدار می انجامد. در اینجا کلید حل معما تجربه است. از راه آزمایش چاره های کارساز و کنار گذاشتن آنهایی که نارسا هستند هر نوجوانی می تواند فعالیتها، افراد و ارزشهایی را برگزیند که متناسب با سبک زندگی و برآورنده ی نیازهای او باشد. این فرایند ممکن است وقت زیادی را بگیرد و تا 20 سالگی طول بکشد. تنها با این روش است که می توان مسئله ی خودشناسی یا بحران هویت را به گونه ای سنجیده حل کرد و راه درست یا صراط مستقیم زندگی را برای نوجوان مشخص نمود.

بزرگسالی

دوره ی بزرگسالی را دوره ی سالمندی نیز نامیده اند که به مراحل زیر طبقه بندی گردیده است:
جدول (2)

جوانی (بزرگسالی نخستین)

19 تا 40 سالگی

میان سالی (بزرگسالی دوم)

40 تا 65 سالگی

سالخوردگی (پیری)

65 تا 75 سالگی

کهنسالی (فرتوتی)

از 76 سالگی به بالا

دگرگونیهای بدنی در زندگی بیشتر بزرگسالان جوان همانند دوره های کودکی و نوجوانی چندان متحول و چشمگیر نیست. چنانکه وزن نوجوانان در 18 سالگی تقریباً دو برابر کودکان 10 ساله است و در آغاز بزرگسالی وزن جوانان معمولاً حدود 5 درصد بیشتر از دوره ی نوجوانی است.
بزرگسالی دوره ی کمال رشد بدنی، روانی، عقلی، فکری، عاطفی و اجتماعی است که برای شناخت کامل آن باید به کتابهای روان شناسی رشد، شخصیت و مدیریت مراجعه کرد. در اینجا بزرگسالی را به اختصار از دیدگاه اریکسون (17) مورد بررسی قرار می دهیم. وی بزرگسالی را در سه مرحله به قرار زیر توصف می کند:

مرحله ی 6: بزرگسالی نخستین: یگانگی در برابر جدایی

مرد یا زن جوان که در دوره ی نوجوانی موفق به کسب هویت شخصی و بهره دهی گردیده است، اینک در دوره ی بزرگسالی پیوندهای نیرومندتری با دیگران برقرار می کند. بیشتر بزرگسالان در آغاز این دوره تن به ازدواج می دهند که نوعی صمیمیت و عشق و محبت، نه تنها نسبت به طرف مقابل، بلکه نسبت به دیگران نیز برای آنان به ارمغان می آورد. یعنی، همزمان با آن ارتباطها و پیوندهای دوستی و خانوادگی استحکام می یابند. اما اگر فرد نتوانسته باشد ارتباطهای معقول و محبت آمیزی را در دوره ی نوجوانی به وجود آورده باشد و در این دوره هم در جبران آن ناکام مانده باشد، نتیجه اش برای او انزوا و گوشه گیری خواهد بود. این دوره را یگانگی در برابر جدایی نامیده اند.

مرحله ی 7: میان سالی: زایندگی در برابر رکود

اریکسون این مرحله از رشد روانی را زایندگی در برابر رکود (18) نامیده است. افراد آدمی در این مرحله از یک سو به زایندگی، یعنی علاقه به یاری دادن به نسلهای آینده و از سوی دیگر به رکود و واماندگی گرایش پیدا می کنند. به عقیده ی اریکسون رکود و درماندگی زمانی حاصل می شود که شخص میانسال بیشتر خودخواه است و رفاه و آسایش خود را بیش از هر چیز و هر کس مهم می شمارد و به دیگران و اطرافیان توجهی ندارد.

مرحله ی 8: سالخوردگی: کمال یابی در برابر نومیدی

اریکسون واپسین مرحله از رشد روانی را کمال یابی در برابر نومیدی (19) نامیده است. انسان در پایان عمر به گذشته ی خود نگاهی می افکند و از موفقیتها و نیکوکاریهایش شادمان و از ناکامیهایش دل آزرده می گردد و چون می بیند که به پایان زندگی رسیده است و دیری نخواهد پائید که به جهان ناشناخته ها گام می نهد حالت نومیدی به او دست می دهد. اما نومیدی او زمانی بیشتر می شود که از خود احساس اندوه و نارضایی کند و سخت به سرزنش خود بپردازد که چه راه های نادرستی پیموده و چه رفتارهای نارسا و ناموزونی از او سرزده است! ولی دیگر دیر است و پشیمانی سودی ندارد و به خود می گوید «کاش در آن زمانها می دانستم و در آن راههای نادرست و نابخردانه گام نمی گذاشتم!» به قول سعدی: «در جوانی اگر می دانستم و در پیری اگر می توانستم».
جدول (3): بحرانهای روانی از دیدگاه اریکسون
نوجوانی تا پیری

بحران

دوره ی رشد

ویژگیها

هویت در برابر گم گشتگی هویت

نوجوانی

فرد از خود می پرسد، «من که هستم؟» نوجوانان در این دوره می کوشند هویت قومی، شغلی و جنسی خود را محرز کنند. اگر این هویتها ثبات نیابند نقش او در آینده به عنوان یک زن و یا یک مرد دستخوش سردرگمی می شود.

یگانگی در برابر کناره جویی

آغاز بزرگسالی یا دوره ی جوانی

الگوهای صمیمیت، عشق و مشارکت در زندگی در این دوره استقرار می یابند. اگر افراد نتوانند به رشد چنین الگوهایی دست یابند نصیبی جز گوشه گیری و بیگانگی در جامعه نخواهند داشت.

زایندگی در برابر رکود و واماندگی

میان سالی

در این دوره شغل و باروری فرد به اوج و کمال خود می رسد. خانواده ها تشکیل می شوند و کودکان پرورش می یابند. اگر فرد نتواند به این هدفها دست یابد نتیجه ای جز بیکاری و رکود عاید او نمی شود.

کمال یابی در برابر نومیدی

پیری و کهنسالی

انسان به سراسر دوران زندگی خود نظر می افکند. آنهایی که احساس می کنند زندگیشان بی معناست و مسائلشان حل نشده و به هدفهای خود دست نیافته اند دچار نومیدی می شوند.

نقل از روان شناسی، تألیف دیویس، س. ی. و پالادینو، ج. ج، 1997 صفحه ی 455.

پرسشنامه سنجش اختلالات فرایند جدا شدن- فردیت یافتن

هدف: سنجش اختلالات فرایند جدا شدن- فردیت یافتن
تعداد سوال: 39
شیوه نمره گذاری و تفسیر نتایج: دارد
منبع: ثنایی، باقر و همکاران .مقیاس های سنجش خانواده و ازدواج .انتشارارت بعثت 1387

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 1900 تومان

خرید فایل

Desc (1)

پرسشنامه سنجش اختلالات فرایند جدا شدن- فردیت یافتن

كارل گوستاو يونگ  در 1913 كه سي و هشت ساله بود، مي پنداشت ديوانه شده است. تا سه سال بعد، زير بار سنگين عذاب، از بيم ايجاد سوء تفاهم، حالتي كه نمي توانست با هيچ كس در ميان بگذارد، زير فشار مداوم دروني كه گويي « كاملاً در وسط هوا معلق شده بود»، احساس سرگرداني و تنهايي مي كرد.

 يونگ آن وقت روانپزشكي موفق و محترم با بيماران خصوصي بسيار، داراي زن و فرزند و سمت استادياري در دانشگاه زوريخ سوييس بود. ظاهراً از زندگي شخصي و حرفه اي غني و سرشاري برخوردار بود. چند ماه پيش از آن، رابطه ي نزديك عاطفي و حرفه اي خود را با زيگموند فرويد گسسته بود ( رويدادي كه براي هر دو دشوار بود )، گو اينكه به نظر نمي رسيد اين جدايي تنها علت مشكلات يونگ باشد. يونگ به دلايلي احساس مي كرد زندگيش فاقد معنا و شور و شوق است. فعاليت هاي فكري اش متوقف شده بود، كم مي نوشت و نمي توانست كتابهاي علمي را بخواند. كار دانشگاهي را رها كرد و از استادياري استعفا داد، زيرا احساس مي كرد زماني كه وضعيت فكري و عاطفي اش چنين آشفته و اضطراب انگيز است نمي تواند تدريس كند.

يونگ خطر از دست دادن ارتباط با جهان واقعي را احساس مي كرد، ولي خوشبختانه نيازهاي بيماران و خانواده اش او را به اندازه ي كافي به زندگي بهنجاري كه بتواند ادامه دهد سرگرم مي كرد. ناگذير بود پيوسته به ياد خود بياورد: « چيست و كيست»، « من از يك دانشگاه سوييسي دكتراي پزشكي دارم. بايد به بيمارانم كمك كنم، همسر و پنج فرزند دارم، در شماره ي 228 خيابان سيشتراسه در شهر كوزناخت زندگي مي كنم. اينها واقعيت هايي بودند كه از من توقعاتي داشتند و بارها به من ثابت كرده بودند كه وجود دارم و صفحه ي خالي و سفيد سرگرداني در طوفان هاي روح نيستم.»

يونگ در چنين حالت آشفته اي به اميد يافتن رويدادي كه احتمالاً علت اختلال رواني اش باشد به بررسي زندگي اش، به ويژه دوران كودكي اش پرداخت. دوبار زندگي خود را مرور كرد و چيزي نيافت. سرانجام، از كوشش در راه درك عقلاني مشكلش دست برداشت و تصميم گرفت هر قدر هم كه مي خواهد بي معنا باشد، خود را به آنچه پيش مي آيد بسپرد. او خود را تسليم جوشش هاي ناهشيار خويش كرد، فرآيندي كه بعدها رسماً عنوان رويارويي با ناهشياري بر آن نهاد.

 

نخستين چيزي كه ناهشياري اش او را به انجام دادن آن راه برد، ساختن مدل دهكده اي با سنگريزه بود، يعني بازآفريني دوره اي از كودكي اش كه با شور و شوق با تكه هاي كوچك، ساختمان مي ساخت. در ضمن جستجو به دنبال سنگريزه ها، مي انديشيد: « هنوز در اين چيزها زندگي هست، هنوز پسر كوچولو در همين دور و برهاست.» اين فعاليت تازه، ذهن او را به خود مشغول داشت و او تا حد امكان روي اين كار وقت صرف مي كرد. ابتدا مقاومت مي كرد، زيرا به نظرش تحقير آميز مي آمد. آيا جز بازي كردن بازي هاي كودكيش كار ديگري از او ساخته نبود؟ اما بعدها گفت: « اين لحظه نقطه ي عطف سرنوشتم بود.»

ساختن دهكده هاي مدل با سنگريزه تنها آغاز رويارويي يونگ با ناهشياريش بود. اين فعاليت، تخيلات و روياهاي او را آزاد مي ساخت و در سال هاي بعد يونگ آنها را فعالانه و مشتاقانه دنبال كرد.

رويارويي كارگر افتاد. در نتيجه ي اين سير و سفر دراز در ناهشياري، يونگ كانون و معناي نويني براي زندگي خويش و ادراك تازه ي شخصيت انسان پي ريزي كرد. نوشته هاي او در اهميت اين تجربه جاي ترديد باقي نمي گذارد. خود او مي گويد: « ناهشياري گشوده ام چون جريان آتشفشاني بود و حرارت شعله هايش زندگيم را شكل دوباره بخشيد . . . سال هايي كه تصوير هاي ذهني دروني خود را دنبال مي كردم، مهمترين سال هاي زندگيم بود. تكليف اساسي ترين چيزها  در آن سال ها معلوم شد.» جاي شگفتي نيست كه برداشت يونگ از سلامت روان از همين تجربه كاملاً شخصي حاصل شد