هدف: ارزیابی عوامل موثر بر بالا رفتن سن ازدواج از ابعاد مختلف (ادامه تحصیل، شرایط اقتصادی در جامعه، اشتغال، نگرش خانواده نسبت به انتخاب همسر، بی اعتمادی اجتماعی، پایگاه اجتماعی فرد و خانواده)
تعداد سوال: 24
تعداد بعد: 6
شیوه نمره گذاری و تفسیر: دارد
منبع: محقق ساخته
نوع فایل: word 2007
همین الان دانلود کنید
قیمت: فقط 23000 تومان

پرسشنامه عوامل موثر بر بالا رفتن سن ازدواج
سن ازدواج يكي از شاخصههاي مهم براي ارزيابي ميزان سلامت و بهداشت جسمي و رواني افراد يك جامعه محسوب ميشود. در كشور ما كه هنجارهاي ديني نزد عموم مردم از مطلوبيت خاصي برخوردار است و جوانان بخش غالب جمعيتي را تشكيل ميدهند، اين ارزيابي در حوزه اخلاق اجتماعي و روحيه جمعي نيز مطرح ميشود و دامنه تاثير سن ازدواج را به حوزههاي رفتاري و فرهنگي هويتي نسل جوان ميكشاند.
بررسي سن ازدواج جوانان ايراني در چند دهه اخير، روندي صعودي را نشان ميدهد در حالي كه سن ازدواج در سال 1354 حدود 25 سالگي بود، پس از چند دهه افزايش (بجز سال 1365) در سالهاي اخير براي پسران به 28 و دختران به 24 رسيده است. البته آمارهاي متفاوتي در اين باره ارائه ميشود و طبق اعلام مركز پژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي، سن ازدواج براي پسران 29 و دختران 28 است. اين اعداد و ارقام هر چه كه باشد، از بالا بودن نامعقول سن تاهل خبر ميدهد كه بالطبع از جنبههاي مختلف و به صورت پردامنه به آسيبزايي در جامعه عرفپسند و هنجارطلب ما ميپردازد. بررسي دلايل افزايش سن ازدواج و عوارض ناشي از آن كه بهمراتب گسترده محسوب ميشود و ارائه برخي راهكارهاي احتمالي براي بهبود وضعيت، موضوع نوشتاري است كه در ادامه ميخوانيد.
قرآن كريم بلوغ را سن ازدواج ميداند و از آن با تعبير بلوغ نكاح ياد ميكند. روايات ائمه و تفاسير مختلف نيز بر همين موضوع صحه ميگذارند؛ به طوري كه شيخ طوسي سن ازدواج را سن توانايي جنسي و رغبت به تاهل ميداند. يعني سن ازدواج، سن تمايل است و چنين برميآيد كه در صورت نياز اگر ترك آن موجب گناه شود، ازدواج واجب ميشود. اما در جوامع امروزي به دلايلي كه در ادامه به آنها خواهيم پرداخت، سن ازدواج از سن بلوغ جسمي فاصله گرفته است و اغلب اين فاصله معقول پنداشته ميشود.
جوامع غربي اين خلا زماني يا در حقيقت دوره بحراني را با روابط آزاد جنسي كه پشتوانه قانوني دارد، ميپوشانند اما جامعه ديني ما چنين راهكاري را برنميتابد. بالطبع در چنين شرايطي، آشكار شدن آسيبهاي دوره بحراني ناگزير است چرا كه نه ميتوان مطابق راهكار ديني، سن ازدواج را به دوران بلوغ نزديك كرد و نه شرايط فرهنگي و اجتماعي دنياي معاصر اجازه ميدهد جامعه در شرايطي سالم افزايش سن ازدواج را تابي بياورد. در اين باره توسلي به آموزههاي ديني مبني بر خويشنداري تنها گزينه پيش روست كه باز هم به دليل شرايط فرهنگي روز و حاد بودن آسيبهاي تاخير در ازدواج به صورت عمومي و گسترده راه به جاي نميبرد. از زاويه ديگري نيز ميتوان به اين مساله نگاه كرد.
خويشتنداري فرمان خداوند متعال براي فردي است كه به هر دليل توانايي ازدواج ندارد و جنبهاي موقت يا استثنايي دارد و هرگز يك راهكار عمومي براي اداره جامعه ديني محسوب نميشود. اراده خداوند براي زندگي انسان و دستورات وي مطابق دين مبين اسلام كه دين فطرت و طبيعت است بر ازدواج، تسكين روحي و جسمي و بقاي نسل تاكيد دارد و دستور ارزشمند خويشتنداري كه براي جلوگيري از آغشته شدن فطرت فرد به بيمبالاتي و گناه است نبايد با يك راهكار كلان براي اداره جامعه يا شيوهاي منفعلانه در برابر ضعفهاي موجود بر سر راه ازدواج بموقع جوانان اشتباه گرفته شود. چنين برميآيد كه حكم خويشتنداري نه از فرد و نه از جامعه كه دولت مظهر آن است، رفع تكليف نميكند! چنانكه اميرالمومنين علي(ع) پس از اجراي حد درباره جواني كه از تجرد به گناه افتاده بود، دستور داد تا از بيتالمال وي را تامين كنند و تاهل را بر وي امكانپذير ساخت در عمل نيز نزديك شدن سن ازدواج به مرز دهه سوم زندگي، پيامدهاي رفتاري و رواني وحشتناكي براي جامعه امروزي به دنبال دارد.
پژوهشها در اين باره از رابطه افزايش سن ازدواج و رواج تجرد با مفاسد و آسيبهاي اجتماعي حكايت ميكنند و جامعهشناسان و صاحبنظران مكرر در اين باره هشدار ميدهند. از منظر روانشناسي، تجرد طولاني مدت ريشه بسياري از آسيبهاي فردي و اجتماعي است هرچند كه در نگاه اول، درك رابطه علي و معلولي ميان آنها دشوار و حتي غيرممكن به نظر برسد.
توجه: با توجه به اینکه اغلب محصولات این سایت حاصل تلاش های بدون وقفه تیم ترم آخر می باشد، هر گونه کپی برداری از مطالب سایت به صورت جدی پیگرد قانونی خواهد داشت.