هدف: ارزيابي نگرش زنان به ارزش فرزندان از ابعاد مختلف (منافع احساسی، هزینه احساسی، تداوم خانواده، کسب هویت با فرزندان، تقویت و توسعه خود، هزینه اقتصادی، منافع اقتصادی، محدودیت ها و هزینه های فرصت از دست رفته)
تعداد سوال: 41
تعداد بعد: 8
شیوه نمره گذاری: دارد
تفسیر نتایج: دارد
روایی و پایایی: دارد
منبع: دارد
نوع فایل: word 2007
همین الان دانلود کنید
قیمت: فقط 4900 تومان
پرسشنامه نگرش زنان به ارزش فرزندان (استاندارد)
توجه: با توجه به اینکه اغلب محصولات این سایت حاصل تلاش های بدون وقفه تیم ترم آخر می باشد، هر گونه کپی برداری از مطالب سایت به صورت جدی پیگرد قانونی خواهد داشت.
ارزش فرزندان به کارکردهایی اشاره میکند که آنها ارائه میدهند و یا نیازهایی که برای والدینشان برآورده میکنند و منافعی که برای آنها دارند (Hoffman & Hoffman, 1973). ارزش فرزندان، مفهومی است که مطابق تحولات اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی هر جامعه تغییر مییابد و بهطور کلی، مجموعۀ چیزهای مثبت و منفی هستند که والدین با داشتن فرزند دریافت میکنند. ارزشهای مثبت، منافع داشتن فرزند و ارزشهای منفی، هزینههای فرزند را دربرمیگیرند. این مفهوم در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و روانشناختی بررسی میشود. هر کدام از نظریهها از دیدگاه خاصی به این موضوع مینگرند و آن را تحلیل و تبیین میکنند. تجربیات مختلف زندگی مانند داشتن فرزند بر اساس محاسبات عقلانی انجام میشود. بر اساس نظریۀ انتخاب عقلانی، افراد، کنشگران هدفمندی هستند که به دنبال بهینهسازی منافع خویش هستند و کنشی را انتخاب میکنند که بهترین نتیجه را داشته باشد (Turner,1998: 304). فریدمن[10] و همکاران (1994) با ارائۀ نظریۀ ارزش فرزندان بیان میکنند فرزنددارشدن از علائق اولیۀ افراد است و ارزش کودکان منتج از ظرفیتشان برای کاهش عدم اطمینان برای زنان و افزایش انسجام زناشویی برای زوجین است (Freedman et al., 1994).
در ویرایش جدید رهیافت ارزش فرزندان، این رهیافت با نظریۀ تابع تولید اجتماعی[11] یکی شده است و فرزندان بهصورت کالاهای واسطه برای بهینهکردن بهزیستی فیزیکی[12] و احترام اجتماعی[13] والدینشان در تولید اجتماعی مطرح میشوند. احترام اجتماعی، پاداشی است که فرد با شرایط اجتماعی کسب میکند؛ مانند پایگاه و موقعیت، عاطفه و مهربانی و تأیید اجتماعی. منظور از بهزیستی فیزیکی، توانایی فرد برای بقای فیزیکی و بهبود رفاه خودش است. هدف از این تلاش، توضیح ارزش فرزندان برای توسعۀ تئوریکی خاص برای این مسأله است که فرزندان چطور و در چه شرایطی در تابع تولید اجتماعی برای ارتقای احترام اجتماعی و رفاه مادی والدینشان کالاهای واسطهای میشوند (Nauck, 2005). نتایج یافتههای دییر[14] (2007) در کشورهای آفریقایی نشان میدهند دلایل داشتن فرزند برای والدین، شادیآفرینی و رفاه شخصی است. فرزندان برای حفظ امنیت پیوند ازدواج و ایجاد امنیت اجتماعی برای والدین در دوران پیری، حفظ اصل و نسب و نام ضروری هستند. برخی از اقتصاددانان دربارۀ باروری و تصمیمگیری برای داشتن فرزند، نظریههایی ارائه دادهاند. اساس نظریههای اقتصاد باروری این است که تغییر توازن بین هزینهها و فواید فرزندآوری باعث کاهش درخواست والدین برای فرزند و درنتیجه کاهش باروری شده است (Cleland & Wilson, 1987: 5). استرلین[15] (1978) در نظریۀ اقتصاد نو خانوار[16] بیان میکند زوجها برای حفظ تعادل میان عرضه و تقاضای فرزند تلاش میکنند. چنانچه بهدلیل افزایش بقای نوزادان و کودکان یا افزایش هزینه فرصت کودکان، عرضه بیش از تقاضا شود، در این صورت ممکن است زوجین بر اساس برداشتشان از هزینهها ازجمله هزینههای مالی و اجتماعی سعی در تنظیم رفتار باروری کنند. بکر[17] (1960) این رهیافت را توسعه داد و کودکان را کالاهای مصرفی[18] در نظر گرفت که والدین برای کسب آنها به زمان و پول نیاز دارند. وی برای هر فرزند، فایدهای در نظر میگیرد که بیانکنندۀ رابطۀ میان تمایل زوجین برای داشتن فرزند و همۀ کالاها و فعالیتهایی است که از نظر پول و زمان با فرزند رقابت میکنند (Weeks, 2011)؛ به عبارتی، تعداد فرزندان به درآمد در دسترس خانواده و قیمتهای پنهان و در سایۀ[19] (هزینه فرصت تولید یا مصرف کالاهایی که در اقتصاد بازار معامله نمیشوند؛ مثل بهداشت، آموزش و پرورش و…) نهتنها فرزندان؛ دیگر کالاها و خدمات وابسته است. در این دیدگاه، هزینههای فرصت داشتن فرزند، از تغییرات در ارزش زمان والدین متأثر است. اگر ارزش واقعی زمان والدین افزایش یابد و اگر کودکان زمانبرتر از میانگین کالاهای مصرفی بادوام باشند، قیمت کودکان در ارتباط با سایر کالاها افزایش خواهد یافت. علاوه بر این، اگر مراقبت از کودک برای مادران نسبت به پدران زمانبرتر باشد و اگر ارزش زمان زنان در ارتباط با زمان مردان افزایش یابد، در آن صورت کودکان، هزینهبرتر خواهند شد و تعداد مطلوب فرزندان کاهش مییابد (Nauck, 2005).