هدف: ارزیابی احساس بی هنجاری اجتماعی از دیدگاه افراد
تعداد سوال: 4
شیوه نمره گذاری: دارد
تفسیر نتایج: دارد
روایی و پایایی: دارد
منبع: دارد
نوع فایل: Word 2007
همین الان دانلود کنید
قیمت: فقط 1900 تومان
پرسشنامه ارزیابی احساس بی هنجاری اجتماعی (نسخه کوتاه)
توجه: با توجه به اینکه اغلب محصولات این سایت حاصل تلاش های بدون وقفه تیم ترم آخر می باشد، هر گونه کپی برداری از مطالب سایت به صورت جدی پیگرد قانونی خواهد داشت.
واژه آنومی (Anomie) ریشه یونانی-لاتین دارد و در آن A بهمعنای بی (یعنی حرف نفیکننده) و nomos بهمعنی قاعده، نظم، قانون یا هنجار میباشد.[1] بنابراین آنومی از نظر ریشه لغوی بهمعنای فقدان هنجارها (Normlessness) و قوانین است و در فارسی معادلهایی چون نابهنجاری و نابسامانی یافته است.[2]
در تعریف ساده بیهنجاری اصطلاحاً به وضعیتی گفته میشود که انجام امور فارغ از هرگونه هنجاری صورت پذیرد.[3]
مفهوم آنومی تاریخچهای بس طولانی دارد. نخستین کاربرد این مفهوم در معنای جدید آن از سوی ژان ماری گویییو (Jean-Marie Guyau: 1854-1888) فیلسوف فرانسوی بود. او در آثار خود نخست مفهوم آنومی اخلاقی و سپس مفهوم آنومی دینی را مطرح ساخت.[4] واژه آنومی در متون جامعهشناسی ابتدا توسط امیل دورکیم (David Emile Durkheim: 1858-1917) و سپس با فاصله زمانی بیش از پنجاه سال توسط مرتن (Robert King Merton: 1910-2003) مطرح گردید. گرچه دورکیم و مرتن مسئله آنومی را بهعنوان یک مسئله کلان اجتماعی مورد توجه قرار دادهاند، اما تعداد زیادی از دانشمندان -بالاخص آمریکایی- به اقتضای مسائل کشورشان، به ابعاد جزئیتر این پدیده، یعنی انحرافات یا تبهکاری پرداختهاند.[5]رویکردهای مختلفی در تعریف آنومی وجود دارد. تعدد تعاریف ارائه شده از آنومی به نوعی آشفتگی معنایی در این حوزه دامن زده است. برای اینکه بتوان از این آشفتگی معنایی خلاص شد، تعاریف موجود را در چند رویکرد عمده دستهبندی کردهاند. از جمله این رویکردها که شاید بتوان آن را شایعترین رویکرد در جامعهشناسی نامید، آنومی را یک وضع (حالت) بیهنجاری یا بیقاعدگی که بهطور کلی مضر است تعریف میکنند. روشن است که در این تعریف آنومی صفت جامعه است تا صفت فرد و از نوعی خلاء یا فقدان نظام هنجاری حکایت میکند.[6] اما از نظر دورکیم آنومی تماما معادل بیهنجاری نیست. تنها مترادف روشنی که دورکیم برای آنومی بهکار برده واژه فرانسوی Dere Glement بهمعنای “فساد و انحراف اخلاقی” است.[7] به تصریح خود دورکیم اخلاق چیزی نیست جز التزام (احساس تکلیف، وظیفه و تعهد نسبت به قواعد) و مطلوبیت (احساس مطلوب و مفید بودن قواعد). پس آنومی آنچنانکه در کتاب فلسفه و جامعهشناسی آمده عبارت از حالتی است که در آن قواعد اجتماعی (هنجارها) برای عاملان الزامآور نیستند و پیروی از آنها برای ایشان مطلوبیتی ندارد.[8] دورکیم در آثار متعدد خود واژههای مترادف شرّ، بیماری، بحران، بینظمی، بههم ریختگی، جامعۀ ازهم گسیخته، آشفتگی، و بیسازمانی و … را نیز برای آن بهکار برده است. زمانی که دورکیم از آنومی اجتماعی صحبت میکند، یکی از انواع عمده مورد نظر او آنومی اقتصادی است که خاص جوامع در حال گذر است. یعنی «فقدان مجموعهقواعد حاکم بر روابط بین کارکردهای اجتماعی معین که باید در بحرانهای تجاری و صنعتی و تضاد بین کار و سرمایه دیده شوند.»[9]