هدف: ارزیابی علل فرهنگی همبودی وسواس فكری و اختلال افسردگی عمده در جامعه ايرانی (1- عوامل موثر بر اختلال افسردگی: تلاش صـادقانه و عـدم رسـيدن بـه نتيجـه همراه باعدم امنيت، غم واندوه خانواده و تاكيد آنها بـر ســـكوت، تاکید مفرط بر ایده آل ها، واقعیت ها و باورهای غلط ولی زمینه ساز، هنجارهای نامنعطف خانواده، افراط در وجدان اخلاقی، 2- عوامل موثر بر وسواس فکری: تاكيـد مفـرط فـرايض ديني و مطرح شدن افراطي مقوله گنـاه، انعطاف ناپذيري و وخشونت والدين، باورهای غلط همراه با عدم انعطاف پذيري، كمـال جـويي والـدين، اهمیت به نظافت و تميز بودن افراطی)
تعداد سوال: 79
تعداد بعد: 11
شیوه نمره گذاری: دارد
تفسیر نتایج: دارد
روایی و پایایی: دارد
منبع: دارد
نوع فایل: Word 2007
همین الان دانلود کنید
قیمت: فقط 6500 تومان
پرسشنامه علل فرهنگی همبودی وسواس فكری و اختلال افسردگی عمده در جامعه ايرانی نیک پور و همکاران (1394)
توجه: با توجه به اینکه اغلب محصولات این سایت حاصل تلاش های بدون وقفه تیم ترم آخر می باشد، هر گونه کپی برداری از مطالب سایت به صورت جدی پیگرد قانونی خواهد داشت.
مطالب مرتبط:
1- مقیاس وسواس فکری – عملی ییل – براون (YBOCS)
2- پرسشنامه تجدید نظر شده احتکار دیوید ویل (۲۰۰۵)
3- پرسشنامه پادوآ (PPI) (اختلال وسواس فکری – عملی)
5- پرسشنامه وسواسي جبري ونكوور (VOCI)
6- آزمون وسواس فكري – عملي مادزلي (MOCI)
7- مقیاس افسردگی مرگ تمپلر و همکاران (DDS)
8- مقیاس افسردگی ویلیام زونگ (SAS)
9- ﻣﻘﻴﺎﺱ افسردگی پس از زایمان ﺍﺩﻳﻨﺒﺮﮒ (EPDS)
10- مقیاس اضطراب و افسردگی هاسپیتال (HADS)
11- مقیاس افسردگی دانشجویان USDI
12- پرسشنامه افسردگی، اضطراب، استرس DASS- 21
13- پرسشنامه افسردگی کودکان و نوجوانان
14- پرسشنامه افسردگی بک (فرم کوتاه)
15- پرسشنامه افسردگی بک (فرم بلند)
16- پرسشنامه خلق و احساس (MFQ)
17- مقیاس نشخوار فکری افسرده ساز (RIQ)
18- پرسشنامه غربالگری اختلال افسردگی گلدبرگ
تعریف وسواس فکری
وسواس فکری عبارت استاز: عقاید، افکار تکانهها یا تصاویر ذهنی پایداری که مزاحم و نامناسب مینمایند و به اضطراب یا پریشانی آشکار منجر میشوند. فرد وسواسی به خوبی میداند که این وسواسهای فکری ، محصول ذهن خود او هستند و از خارج تحمیل نمیشوند.
تعریف افسردگی
با نگاهی به سیر تاریخی افسردگی، تعاریف گوناگونی از آن را مشاهده خواهیم کرد از آن جمله: حالتی است که بر کیفیت خلق شخص تأثیر عمیق دارد و نحوهی ادراک او را از خویش و محیطش دگرگون میسازد «پورافکاری، 1371، به نقل از فردریک فلک»
افسردگی حالت روانی ناخوشایندی است که با دلزدگی، یأس و خستگی مشخص میگردد و غالباً با یک اضطراب کم و بیش همراه است «دادستان، 1365»
به طور کلی افسردگی به حالاتی از خُلق گفته میشود مانند: بیروحیه بودن، بیتوان بودن، احساس فقدان، نومیدی و بیهوده بودن که از بیرغبتی و بد بینی حکایت میکند و شوق، شادی و خوش بینی به عنوان نمونههای متضاد آن است «خواجه پورتادوانی، 1369، به نقل از راس میچل»
به طور کلی افسردگی به نوعی رفتار گفته میشود که صاحب آن با فرو رفتن در خود و بیتوجهی یا کم توجهی به محیط اطراف و دیگران مشخص میوشد «سرمد، 1373»[9]
ادوارد بیبرینگ در تعریف افسردگی چنین میگوید: افسردگی را میتوان بیان عاطفی از حالت درماندگی، ناتوانی خود بدون در نظر گرفتن آنچه باعث شکست مکانیزم مربوط به احترام به خود گردیده، تعریف نمود. همچنین اظهار میدارد که افسردگی ممکن است در نتیجه عدم توانائی در انکار جنبههای تهدید کننده محیط بوجود آید. (اخوت- جلیلی 1362، ص 40)
در روانپزشکی افسردگی را تغییر خلق در جهت غمگینی میدانند، با تغییر خلق و متناسب با آن روند و محتوی اندیشه و طرز رفتار و کیفیت واکنشها نیز تغییر یافته، اندوهبار میگردد (اخوت- خلیلی).
جهانگیر فرخ (1355، افسردگی را چنین تعریف میکند: کلمه افسردگی را در روانپزشکی به سه عنوان به کار میبرند علامت، سندرم و یک بیماری. از نظر نشانه شناسی این افراد دچار ضعف خلق و اندوه بوده و در صورت توأم شدن علائم دیگری بیماری افسردگی را بوجود میآورد، در بیماران افسرده جمیع اعمال بیولوژیک دچار ضعف شدهاند، به هر حال دو علامت مهار و درد اخلاقی توأم با سیر پیشرفت بیماری بوجود میآیند. (فرخ 1355، ص 9).
واتز (1974) افسردگی را اضطراب ثانویه مینامد که فعالیت و قابلیت حیاتی و جسمانی و عقلانی را پایین میبرد (واتز 1355، ص 25).
فارز درباره مفهوم افسردگی میگوید: افسردگی ممکن است نمایانگر وضعی باشد که در آن برای فرد محقق میشود که همه راههای دست یافتن به هدفهای با ارزش بر او بسته است و ممکن است این بستگی دائمی باشد. (انتظار فومنی 1367، ص 15)
لیختن برگ افسردگی را به احساس نومیدی در نیل به اهداف مشخص تعریف کرده است. وی این نومیدی را بیشتر معمول کمبودهای شخصی شناخته است. (سیاوش چگینی، 1361، ص 15).
در سال 1967 بک افسردگی را چنین تعریف کرد: افسردگی اصطلاحی است که به مجموعه رفتارهائی اطلاق میشود که عناصر مشخص آن کندی در حرکت و کلام است. گریستن، غمگینی، فقدان پاسخهای فعال، فقدان علاقه، کم ارزشی، بیخوابی و بیاشتهائی از دیگر علائم آن است. (هاشمی زاده، 1366، ص 40).
اخوت افسردگی را به طور خلاصه عبارت از احساس بیمارگونه غم و اندوه با درجاتی از رکود واکنش میداند. (اخوت و جلیلی 1362، ص 3)
لینفوردیس (1982)، بیان میدارد که افسردگی بیماری است که خصوصیات اول و عمده آن تغییر خلق است و شامل یک احساس غمگینی است که از یک نومیدی خفیف تا احساس یأس شدید ممکن است نوسان داشته باشد. این تغییر خلق نسبتاً ثابت و برای روزها، هفتهها و سالها ادامه دارد. همراه این تغییر خلق، تغییرات مشخصی در رفتار، نگرش، تفکر، کارآیی و اعمال فیزپولوژیک وجود دارد. (مختصر روانپزشکی 1364، ص 241)[10]