هدف: بررسی رابطه بين برنامه درسي پنهان و روحيه علمي دانشجويان (ساختار فيزيكي و معماري دانشگاه، ارتباط متقابل ميان اعضاي هيئت علمي و دانشجويان، قوانين و مقررات دانشگاه، روش تدريس استادان، محتواي دروس، شيوه ارزشيابي استادان، جو اجتماعي دانشگاه، روحيه علمي دانشجويان)
تعداد سوال: 32
تعداد بعد: 8
شیوه نمره گذاری: دارد
منبع: محقق ساخته
نوع فایل: word 2007
همین الان دانلود کنید
قیمت: فقط 37000 تومان
پرسشنامه بررسی رابطه بين برنامه درسی پنهان و روحيه علمی دانشجويان
توجه: با توجه به اینکه اغلب محصولات این سایت حاصل تلاش های بدون وقفه تیم ترم آخر می باشد، هر گونه کپی برداری از مطالب سایت به صورت جدی پیگرد قانونی خواهد داشت.
تاریخچه
اصطلاح «برنامه درسی پنهان» را اولین بار جکسون (P.W.Jackson) در کتاب زندگی در کلاس درس بکار برد و بنسون اسنایدر (Benson snyder) در 1971 آن را رواج داد.
تعریف برنامه درسی پنهان
برنامه درسی پنهان به زعم اسنایدر ، اشاره میکند به فشارهایی که بطور ضمنی در مقابل الزامات صریح برنامه درسی آشکار ، در هر موسسه آموزشی یافته میشود و دانش آموزان باید آنها را تشخیص داده ، بدانها واکنش نشان دهند تا بتوانند در آن موسسه باقی بمانند. عناوین دیگری نظیر برنامه درسی نانوشته یا پیرابرنامه درسی (Paracurriculum) نیز بر آن اطلاق میشود. برنامه درسی پنهان ، بخشی از کل نظام مدرسه است که میتوان آن را بافهم زمینهای که در آن پدید میآید، درک و شناسایی کرد.
بولزوگین تیس (1976)
کارکرد اصلی آن را کنترل و نظارت اجتماعی میدانند. آنها معتقدند که دانش آموزان در مواجهه با برنامه درسی پنهان ، موقعیت خود را تشخیص داده به نحوی با آن سازگار میشوند. به عبارت دیگر ، مدرسه از طریق برنامه درسی پنهان ، به باز آفرینی (Reproduction) طبقه اجتماعی دانش آموزان پرداخته آنها را ، بطور ضمنی ، برای پذیرش موقعیت اجتماعی آینده شان ، آماده می سازد. به نظر بولزروگین تیس ، برنامه درسی پنهان ، دستور کار سیاسی- اقتصادی دارد. مسئولیت آن ، جداسازی طبقاتی است. نخبگان را آزادی و فرصت پیشرفت ، ارزانی میدارد و غیرنخبگان را میآموزد که در آینده ، قسمت و سرنوشت خود را به عنوان کارگران منضبط و فرمانبردار پذیرا باشند. حتی ، اغلب دانش آموزان میآموزند که بپذیرند نظام سیاسی – اقتصادی آنها ، صرفنظر از اینکه خود در آن چه موقعیتی دارند، بهترین است.
ایوان ایلیچ (1971)
ضمن کندوکاو در خصلتهای مدرسه ، برنامه درسی پنهان را مورد تأکید قرار میدهد. به نظر او در مدرسه ، بسیاری چیزها آموخته میشوند که با محتوای رسمی دروس ، هیچ ربطی ندارند. مدرسه ، با خصلت تأدیبی و نظم دهی ساختار و مقرراتش ، پذیرش بیتمییز و چشم بسته نظم اجتماعی موجود را تلقین میکند. این درس ، آگاهانه تعلیم داده نمیشود، رویهها و سازمان مدرسه متضمن آن است. برنامه درسی پنهان به کودکان میآموزد که نقش آنها در زندگی ، این است که موقعیت خود را تشخیص دهند و با آن بسازند.
گیدنز (1991)
معتقد است که پارهای از مضمونهای مطرح شده در رویکردهای نظری را میتوان از طریق مفهوم باز آفرینی فرهنگی ، به یکدیگر مربوط ساخت. باز آفرینی فرهنگی اشاره میکند به طرقی که مدارس ، همراه با سایر نهادهای اجتماعی ، نابرابریهای اجتماعی و اقتصادای را از نسلی به نسلی تداوم میبخشند. این مفهوم توجه ما را بوسیلهای که مدرسه از طریق (برنامه درسی پنهان) ، یادگیری ارزشها ، نگرشها و عادات را تحت تأثیر قرار میدهد، معطوف میسازد. مدارس انواع ارزشها و نگرشهای فرهنگی کودکان را که در سالهای اولیه زندگی کسب کردهاند، تقویت میکند.