هدف: سنجش نشخوار فکری از ابعاد مختلف (سردر گریبانی، سرزنش خود، نشخوار فکری علامت مدار، درون نگری، نشخوار فکری درباره نتایج افسردگی)
تعداد سوال: 39
تعداد بعد: 5
شیوه نمره گذاری و تفسیر: دارد
روایی و پایایی: دارد
منبع: دارد
نوع فایل: word 2007
همین الان دانلود کنید
قیمت: فقط 5500 تومان
مقیاس نشخوار فکری افسرده ساز (RIQ)
تعریف نشخوار فکری افسرده ساز
برخي افراد، براي رهايي ازاضطراب به نشخوار ذهني پناه مي برند. البته پاسخ هيجاني به اضطراب و افسردگي به دو صورت است : ياحواس پرتي (توجه برگرداندن)، و يا نشخوار فكري؛ نشخوار فكري به عنوان اشتغال دائمي به يك انديشه يا موضوع و تفكر درباره آن شناخته مي شود. نشخوار فكري طبقه اي از افكار آگاهانه است كه حول يك محور مشخص و معمولي مي گردد، بدون آنكه تقاضاهاي محيطي فوري، وابسته به آن ها باشد و جنبه تكراري دارند؛ بر علل و نتايج علائم متمركزند و مانع حل مسئله ناسازگارانه شده و به افزايش افكار منفي مي انجامد. افكار ناخواسته يا مزاحم، مشكل اصلي افراد مضطرب است، زيرا احساس تهديد و هيجان منفي براي آن ها دائمي شده است.
علت اينكه افراد، از سبك هاي مختلف براي مقابله با افسردگي و اضطراب استفاده مي كنند اين است كه شخصيت ها متفاوت است. اين گونه سبك پاسخ به اضطراب باعث به طول انجاميدن نشانههاي اضطراب و شدت يافتن آنها ميشود. اين نوع سبك مقابله، از ديدگاه روانشناسان، مقابلهاي ناكارآمد و ناسازگار است، زيرا به حل مشكلات كمك نميكند و باعث بدتر شدن اوضاع رواني و خلقي فرد ميشود. سبك نشخوار ذهني در پاسخگويي به اضطراب ، روشي است كه براثر عادت ايجاد شده است و ميتوان آن را تغيير داد. طبق اين مدل، فرد مضطرب در مجادله بين ترس از اينكه اضطراب غيرقابل كنترل است و عقيده بر اينكه اضطراب از او محافظت ميكند، قفل شده است؛ در واقع از طريق نشخوار ذهني، شخص خود را در معرض رويارويي هاي متعدد با محرك استرس زا قرار مي دهد. بدين ترتيب، نشخوار ذهني، مي تواند باعث ايجاد نوعي استرس مزمن در فرد گردد. پيامدهاي منفي نشخوار ذهني افسردگي زا شامل عاطفه منفي و علائم افسردگي شديدتر و طولانيمدت، تفكر داراي سوگيري منفي، كمبود انگيزه، اختلال در تمركز و شناخت، افزايش استرس و مشكلات ديگر است. «پاپاجيورجيو» و «ولز»، يك الگوي فراشناخت باليني را در مورد نشخوار ذهني و افسردگي پيشنهاد كردهاند. آنها معتقدند كه باورهاي فراشناختي مثبت در مورد نشخوار ذهني منجر به ابقاي آن ميشود. به عبارت ديگر، وقتي نشخوار ذهني به كار ميافتد، ابتدا فرد آن را به عنوان يك فرايند كنترلناپذير و آسيبزننده ارزيابي ميكند؛ اين امر منجر به پيامدهاي بين فردي و اجتماعي شده و در نهايت باعث به كار افتادن باورهاي فراشناختي منفي در مورد نشخوار ذهني به افسردگي ميشود. دستور العمل نشخوار ذهني در افراد افسرده، باعث افت خلق و حل مسئله در اين افراد شده و دستور العمل پرت كردن حواس نيز خلق و حل مسئله آنها را بهبود نمي بخشد. وقتي باورهاي نامعقول به سراغ ما مي آيند ما دچار پيامد هاي بد هيجاني مي شويم (مانند افسردگي،خشم،اضطراب) و اين پيامد هيجاني بد، در ادراك ما اخلال ايجاد مي كند و در چنين مواقعي شاهد برخي افكار ثابت، نشخوار ذهني مستمر و وارسي هاي مكرر مي شويم. با توجه به اين مسئله مي توانيم بگوييم پيامد هاي هيجاني منفي در صورت كنترل نشدن بر نظام فكري ما تاثير گذاشته و باعث ايجاد پيامد هاي هيجاني بدتر در ما مي شوند.سبك هاي هيجاني متفاوت، موجب مي شودكه ما نشخوار ذهني رابراي پاسخ به اضطراب وافسردگي انتخاب كنيم.