مرجع دانلود پرسشنامه و ابزار استاندارد در تمامی رشته ها,طراحی پرسشنامه

ترم آخر

آزمون,طراحی پرسشنامه,روانشناسی,مدیریت,پرسشنامه استاندارد,پرسشنامه رایگان,مشاوره آماری ,سایت پرسشنامه,نرم افزار رایگان روانشناسی,سفارش

خانه / فروشگاه / پرسشنامه / آزمون مفهوم خویشتن (خودپنداره) بک (SCT)

آزمون مفهوم خویشتن (خودپنداره) بک (SCT)

هدف: ارزیابی خودپنداره در افراد

تعداد سوالات: 25
شیوه نمره گذاری و تفسیر: دارد
کلید: دارد
هنجار: دارد
روایی و پایایی: دارد
منبع: دارد
نوع فایل: word 2007

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 1400 تومان

خرید فایل

Desc (1)

مطالب مرتبط:

۱- مقیاس اصلاح شده فراشناخت برای نوجوانان (MCQ-A)

2- آزمون خودنظارتی

۳- پرسشنامه خود گسستگی

۴- پرسشنامه خویشتن شناسی دیوید وتن و کیم کامرون

۵- مقیاس خود پنداره کودکان پیرز – هریس

۶- پرسشنامه خودپنداره تحصیلی یس یسن چن (۲۰۰۶)

۷- مقیاس خودارزشیابی های مرکزی جاج و همکاران (CSS)

8- پرسشنامۀ خودتوصیفی بدنی نوجوانان و جوانان مارش و همکاران (فرم کوتاه)

۹- پرسشنامه خودپنداره فضلی

۱۰- مقیاس خود پنداره کودکان (CSCS)

 آزمون مفهوم خویشتن (خودپنداره) بک (SCT) 

تعریف خودپنداره

خودپنداره، تصویری است که ما از خود داریم. ما نظریه هایی درباره جهان می سازیم که به ما کمک می کنند با موقعیت هایی که روبه رو می شویم، کنار بیاییم. مهمتر از آن، ما به خلق نظریه هایی درباره خودمان نیز دست می زنیم. این نظریه ها را نظریه خویشتن می نامیم و در اینجا آن را معادل خودپنداره فرض می کنیم.
چند دیدگاه در مورد چگونگی شکل گیری خودپنداره وجود دارد:
۱) دیدگاه اجتماعی:
در این دیدگاه خود محصولی اجتماعی است. گروهی از روانشناسان اجتماعی که خود را “تعامل گران نمادین” می نامند، معتقدند که افراد براساس اینکه دیگران درمورد آنها چه نظری دارند یا با آنها چگونه رفتار می کنند، درمورد خود اظهارنظر می کنند. هر فرد آگاهی می یابد که حوزه ای در ادراک دیگری است و با درونی سازی آن بر خود نیز به عنوان موضوعی در حوزه ادراکی خویشتن آگاه می شود. به عنوان مثال، اگر دیگران به من بگویند که فردی باهوش و بالیاقت هستم، من خود را فردی باهوش خواهم دانست و اگر اطرافیان مرا فردی کند ذهن و ناتوان بدانند، من نیز خود را ناتوان می پندارم.
در این دیدگاه، آنچه اهمیت دارد نظر دیگران درمورد ماست. محیط بیرونی، ساختار کلان اجتماعی، همانندسازی، تعاملات بین فردی و ایفای نقش از عوامل اصلی شکل دهنده خود هستند. شاید بتوان با اغماض چنین گفت که دراین دیدگاه، تصویری که دیگران از ما دارند، همان خودپنداره ماست.
“ما گرایش داریم خود را چنان ببینیم که دیگران ما را می بینند.”
۲) دیدگاه شناختی:
در این دیدگاه، چنین مطرح می شود که در ارزشیابی هایی که دیگران در مورد ما دارند، انتخابها و تفسیرهای ما نیز نقش دارند. به عبارتی، هر تصویر بیرونی از خلال صافی درون می گذرد.
در این دیدگاه خودپنداره، تفسیری است که ما از خودمان داریم. آنچه در این دیدگاه محور اصلی شکل گیری خودپنداره است، خود به عنوان یک ساختار شناختی است. در واقع، برخلاف دیدگاه اجتماعی که خودپنداره هر فردی فقط و فقط حاصل تصاویر و تعبیرهای دیگران از او بود، در اینجا، این خود فرد است که با بازسازی و تفسیر تصاویر دیگران، خودپنداره اش را شکل می دهد.
۳) دیدگاه شناختی-اجتماعی:
همانطور که از نام این دیدگاه برمی آید، ترکیبی از نظریات شناختی و اجتماعی است. در این دیدگاه، خود، حاصل تفسیری است که فرد از تصاویر دیگران از خودش دارد. به عبارتی، علاوه بر آنکه دیدگاه دیگران در مورد ما اهمیت دارد، تفاسیری که ما نیز از دیدگاه ایشان داریم حائز اهمیت است.
در اینجا، خودپنداره نه محصول فرد به تنهایی و نه محصولی اجتماعی است، که ترکیبی از هر دو می باشد.
دیدگاه ما در اینجا، دیدگاه شناختی-اجتماعی است.
● اهمیت و کاربرد خودپنداره:
تصور کنید که پاسخ به سوال “من کیستم؟” را نمی دانید، آنگاه برای تصمیم گیری هیچ اصل و مبنایی ندارید. بنا به اعتقاد بسیاری از روانشناسان، میزان شناختی که ما از خودمان داریم و نیز نحوه نگریستن ما به خودمان، مبنای بسیاری از تصمیم ها و رفتارهای ماست. به عنوان مثال، اگر کنسرتی در سالن بزرگ شهر در حال اجرا باشد، ما براساس شناختی که از خودمان داریم، درباره نرفتن یا رفتن به آن کنسرت تصمیم می گیریم. از این رو، خودپنداره می تواند نقش یک راهنما و نقشه را برای ما بازی کند. به همین دلیل دقت، صحت و واقع بینی آن از اهمیت بسیاری برخوردار است. دقت خودپنداره به ما کمک می کند تا نسبت به اشتباهات خود واقع بین باشیم. مسوولیت رفتارهایمان را بپذیریم و بی آنکه بین مسوولیت پذیری و سرزنش خود در حال نوسان باشیم، عملکرد خود را دقیقا ارزیابی کنیم. در مجموع، خودپنداره دقیق به ما کمک می کند تا عملکرد بهتری داشته باشیم.
برای ترسیم خودپنداره دقیق می توانیم آن را در چهار سطح زیستی، روانی، اجتماعی و فرهنگی بررسی کنیم.
ـ سطح زیستی:
تصویری است که از جسم خود داریم. قد، وزن، رنگ مو و… تمام ویژگیهای فیزیکی و جسمانی ما در این حوزه قرار می گیرند.
ـ سطح روانی:
شامل ویژگیهای روحی و حالات روانی ما هستند. خوشحالی، لجاجت، پشتکار و… دیگر صفاتی که شخصیت ما را شکل می دهند، در این بخش جای می گیرند.
ـ سطح اجتماعی:
نقش های متفاوتی که ما در اجتماع بازی می کنیم مثل دانشجو بودن، فرزند خانواده بودن، معلم بودن، همسایه بودن و… در این حوزه قرار می گیرند. بدیهی است که به ازای هر نقش، رفتار متفاوتی داریم و کسانی در ارتباطات موفق هستند که بتوانند از عهده نقشهای متفاوت برآیند و برای هر نقش رفتار ویژه آن را تعریف کنند.
ـ سطح فرهنگی:
خودپنداره فرد در سطح فرهنگی پاسخی است که به سوال “چرا زنده ای؟” یا “هدف از زندگی چیست؟” می دهد.
برای ترسیم خودپنداره ای دقیق، بهتر است که به جای استفاده از صفتهای مثبت و منفی، از عبارات توصیفی و رفتاری استفاده کنیم. به عنوان مثال، به جای آنکه بگوییم “قد من کوتاه است.” بگوییم، “قد من ۱۶۰ سانتیمتر است.” یا در سطح روانی، به جای آنکه بگوییم “من پرخاشگرم”، از عبارت “من وسایل خانه را می شکنم” استفاده کنیم.
● ویژگی های خودپنداره کارآمد
خودپنداره ای از کارکرد لازم و مفید برخوردار خواهد بود که:
۱) داده های حاصل از تجربه را کسب کند و به عبارتی، منطبق بر واقعیت باشد. مثلا اگر ما تصور کنیم که دانشجوی خوبی هستیم اما در بسیاری از امتحانات موفق نبوده ایم، به معنای آنست که خودپنداره ما مبتنی بر واقعیت نیست و شاید ما در حال خودفریبی باشیم. علاوه بر این، بهتر است که به جای کلی گویی، از ویژگی های اختصاصی خود آگاه باشیم. مثلا به جای آنکه بگوییم: “من فردی فرهنگ دوست هستم.” یا “من از فعالیتهای فرهنگی خوشم می آید.” بگوییم: “من از نمایشنامه نویسی خوشم می آید.”
۲) تعادل لذت – درد را به حداکثر خود برساند. اگر فردی تصور کند که می تواند مشکلات زناشویی اش را به تنهایی حل کند اما هر روز دعوا داشته باشند، خودپنداره اش از کارکرد ضعیفی برخوردار خواهد بود. زیرا برخلاف تصویری که از خود دارد، در واقعیت به جای آنکه از روابط زناشویی اش لذت ببرد، در آن رنج می کشد. مثالی دیگر، اگر فرد تصور کند از سینما رفتن لذت می برد، و بعد لحظات خوبی را در سینما تجربه کند، چنین فردی از خودپنداره ای کارآمد برخوردار خواهد بود. درواقع منظور این است که فعالیت هایی را که از آن لذت می بریم یا باعث رنجش و ناراحتی مان می شود، بشناسیم و به این ترتیب، به گونه ای رفتار خواهیم کرد که با خودمان در تضاد نخواهیم بود.
۳) عزت نفس ما را به سطح بهینه برساند. این نظریه باید تا حد امکان به ما احساس خوب بودن ارزانی کند. اگر خودپنداره ما فقط شامل صفات منفی ما باشد، در این حالت عزت نفس پایینی را تجربه خواهیم کرد. از این رو، خودپنداره ای کارآمد خواهد بود که ترکیبی از صفات خوب و بد باشد.
اگر این سه ویژگی همزمان حضور داشته باشند، خودپنداره فرد از کارایی لازم برخوردار خواهد بود. اما اگر فردی، به عنوان مثال، تصور کند که مدیر خوبی است (در ظاهر چنین تصوری احساس خوب بودن به ما می دهد) اما، پروژه هایش طبق برنامه اجرا نشود و همکارانش از او ناراضی باشند، خودپنداره چنین فردی فاقد ویژگی نخست – جذب داده های ناشی از تجربه – است. همین طور تعادل لذت – درد نیز برقرار نیست.
به خاطر داشته باشیم که خودپنداره، نه خوب است و نه بد. تصویری که ما از خود داریم، به خودی خود بار ارزشی ندارد. این ما هستیم که آن را ارزشگذاری می کنیم. به واسطه ارزشی که به آن می دهیم، احساس ارزشمندی یا بی ارزشی می کنیم.

درباره ترم آخر

یک نظر

  1. تعريف «خودپنداره»

    هر فرد در ذهن خود، تصويرى از خويشتن دارد; به عبارت ديگر، ارزشيابى كلى فرد از شخصيت خويش را «خودپنداره» يا «خودانگاره» مى نامند. اين ارزشيابى ناشى از ارزشيابى هاى ذهنى است كه معمولا از ويژگى هاى رفتارى خود به عمل مى آوريم. در نتيجه، خودپندارى ممكن است مثبت يا منفى باشد.1

    مفهوم «خود» به صورت سازمانى ديناميك، نخستين بار به وسيله لكى (Leckey) مطرح شد.

    به نظر او، رفتار آدمى تظاهر و انگيزه اى است كه هدف آن ثبات خود در اوضاع ناپايدار مى باشد.

    به طور خلاصه، مى توان گفت: خودپندارى، چارچوبى شناختى است كه به واسطه آن به سازمان بندى آنچه درباره خويش مى دانيم، مى پردازيم و اطلاعاتى را كه به خود مربوط مى شوند، بر پايه آن پردازش مى كنيم. اين قبيل «طرحواره خود»2 در برگيرنده مؤلّفه هاى خاص نيز مى باشد كه در نقش گرايش هاى شخصيت عمل مى كند. سه مورد از اين مؤلّفه ها عبارتند از:

    تفاوت هاى فردى در شيوه ارزشيابى خود، باور كردن خود براى تلاش در جهت دست يابى به اهداف مطلوب، و علاقه نشان دادن به ميزان اثر گذاشتن بر روى ديگران از طريق رفتارهاى خود.3

    اهميت مفهوم خود و خودپنداره

    شخصيت4 مجموعه منظّم، متكامل و نسبتاً ثابت خصايص و رفتارهاى بدنى، عقلى و اجتماعى فرد است كه او را از ديگران متمايز مى سازد و موجب ناسازگارى او با محيط ـ به ويژه محيط اجتماعى ـ مى شود.5

    به باور انديشمندان، قسمت عمده ويژگى هاى شخصيتى، منش و خصوصيات رفتارى هر فرد به تصويرى كه از خود در ذهن دارد ـ يعنى انگاره وى ـ بستگى دارد.6

    اسپنسر در كتاب خود، تحت عنوان يك دقيقه براى خودم از قول گوته مى نويسد: اگر ثروتمند نيستى مهم نيست، بسيارى از مردم ثروتمند نيستند; اگر سالم نيستى، هستند افرادى كه با معلوليت و بيمارى زندگى مى كنند; اگر زيبا نيستى، برخورد درست با زشتى نيز وجود دارد; اگر جوان نيستى همه با چهره پيرى مواجه مى شوند; اگر تحصيلات عالى ندارى، با كمى سواد نيز مى توان زندگى كرد; اگر قدرت سياسى و مقام ندارى، مشاغل مهم متعلّق به معدودى از انسان ها هستند; اما اگر تصور درستى از خود ندارى، برو بمير كه هيچ ندارى!

    آرى، خودپنداره مثبت كليد رشد و سازندگى فردى و اجتماعى است; تصورى كه شخص از وحدت و يكپارچگى وجود خويشتن دارد، نحوه اى كه خود را مى بيند، مجموعه خصايصى كه با خود در ارتباط است و استنباط هايى كه از مشاهده خود در بسيارى از موقعيت ها به عمل آورده است و الگوى خاصى كه او را توصيف مى كند، بيانگر مفهوم «خود» است.7

    شخص به تدريج، از روى تجربه هاى شخصى و تأثير دنياى خارج، نگرشى ثابت و پايدار از محيط و از خود و از ارتباط اين دو با يكديگر به دست مى آورد و بر اساس آن مسائل، زندگى را ارزيابى مى كند و براى مقابله با كاستى ها به كوشش مى پردازد. نگرش هاى فرد از حقايق زندگى، اخلاق، آرزوها و خواسته هاى او وابسته به تصويرى هستند كه او از خود دارد; يعنى ارزشى كه وى براى خود قايل است. به عبارت ديگر، تصور از خود، منشأ احساس امنيت شخص مى شود، و اگر مورد تهديد قرار گيرد، مانند اين است كه هسته اصلى وجودش مورد تهديد قرار گرفته است.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *