هدف: بررسی ابعاد فرد گرایی اقتصادی (انطباق سازمان ها براي فرصت برابر، فشارهاي درون جامعه براي نگهداري فقر، اخلاق كاري)
تعداد سوال: 10
تعداد بعد: 3
شیوه نمره گذاری و تفسیر: دارد
روایی و پایایی: دارد
منبع: – Feldman, S. (1981). Economic individualism and mass belief systems. Paper prepared for delivery at the Annual Meeting of the Midwest Political Science Associatio Cincinnati, Ohio, 15-18
نوع فایل: word 2007
همین الان دانلود کنید
قیمت: فقط 2700 تومان
پرسشنامه فردگرایی اقتصادی فلدمن
تعریف فردگرایی
فردگرایی یا فردباوری[۱](به انگلیسی: individualism) دیدگاه اخلاقی، فلسفه سیاسی، ایدئولوژی یا مرام اجتماعی است که بر ارزش اخلاقی فرد تأکید میکند.[۲][۳] “فردیت” به یک تعبیر بدین معناست که هر آدمیزاد دارای خلوت و حریم خصوصیِ فیزیکی و روانی، و عقیده فردی و دیگر حقوق اساسی است که در هر شرایطی میبایست محترم شمرده شوند.[۴] فردگرایان اِعمال اهداف و خواستههای شخص را ترویج میکنند و بنابراین برای استقلال و اتکای به نفس ارزش قائل میشوند[۵] و از این دفاع میکنند که منافع فرد باید نسبت به حکومت یا یک گروه اجتماعی در اولویت باشد،[۵] و در عین حال با دخالت خارجی در امور شخصی توسط جامعه یا نهادهایی چون دولت مخالفت میکنند.[۵]
فردگرایی فرد را در مرکز توجه خود مینهد[۲] و بدین ترتیب «با این بنیان اساسی شروع میکند که فردِ بشرْ در تقلای خود برای آزادی دارای اهمیت اساسی است.»[۶] لیبرالیسم، اگزیستانسیالیسم و آنارشیسم مثالهایی از جنبشهای هستند که فرد بشر را چون واحدی مرکزی برای تحلیل در نظر میگیرند.[۶]بنابراین فردگرایی «حق فرد برای آزادی و رسیدن به استعداهای نفس خویش» است.[۷]
این لفظ همچنین برای اشاره به «کیفیت فرد بودن؛ فردیت» مربوط به داشتن «مشخصه فردی؛ یک ویژهخو» مورد استفاده قرار گرفته است[۵][۵] زین رو فردگرایی با منافع هنری و بوهمی و شیوههای زندگی که در آن گرایشی برای خویش آفرینی وجود دارد و همچنین با مواضع فلسفی و اخلاقیات اومانیستی.[۸][۹] مرتبط است تا سنت یا دیدگاهها و رفتارهای تودهای مردمی[۵][۱۰]
فردگرایی را میتوان جهانبینیای تصور کرد که فرد در مرکز آن قرار دارد. اهدافِ فردی، ویژگیهای منحصربهفرد، فرمان راندن بر خویشتن، کنترلِ شخصی در عین احترام به فردیت دیگران و توجه به مسائلِ اجتماعی از خصوصیاتِ این نوع جهانبینی است. جمع گرایی را نیز میتوان وجودِ یک سری تعهدهای گروهی و متقابل میان اعضای گروه بدانیم که افراد موظف به اجرای آنها هستند.[۱۱]
اغلب پنداشته میشود آنچه در یک فرهنگ صادق است برای تک تکِ افرادِ درون آن فرهنگ نیز درست میباشد. به عبارتِ دیگر افراد درونِ یک فرهنگِ فردگرا، همگی فردگرا بوده (فرد محوری) و آنهایی که در فرهنگِ جمعگرا زندگی میکنند همگی جمعگرا هستند (جمع محوری). باید گفت که این دیدگاه همیشه صحیح نیست. تریاندیس و همکارانش (۲۰۰۱) چندین فرهنگ را مطالعه کردند و به این نتیجه رسیدند که تنها حدود % ۶۰ افرادی که در یک فرهنگِ فرد گرا زندگی میکنند فرد محور هستند. در فرهنگهای جمع گرا نیز حدود %۶۰ از افراد جمع محور بودند؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که بینِ خصوصیاتِ یک فرهنگ و افراد درون فرهنگِ مزبور رابطهٔ کاملاً مستقیم وجود ندارد.[۱۱]
هر انسان ادراکی از وجود خویشتن دارد که آن را میتوان هویت شخصی یا خود نام نهاد. مجموعه این تصورات در یک کلیت کم وبیش منسجم وحدت مییابند و خودپنداشت فرد را میسازند. خودپنداشت مجموعه تصورات انسان دربارهٔ ویژگیهای درونی و برونی خویش است.[۱۲] همانگونه که انسانْ واجدِ خودپنداشتِ فردی میشود، بتدریج واجد تصوراتی از جامعه و فرهنگی که درآن زیست میکند نیز میشود که میتوان آن راخودپنداشتِ جمعی نامید. خودپنداشت فردی ناظر به هویت شخصی و خودپنداشت جمعی ناظر به هویت جمعی و یا ملی است.[۱۳]
در جوامع سنتی متأسفانه تنها بدیلی که برای جمعگرایی شناخته و تصور میشود خودپرستی (egotism)، یا به زبان آشناتر «تکروی» است. تکروی البته مفهومی متفاوت از فردیت است؛ «فردیت» قبول این امر است که فرد دارایِ کرامت، حیطه شخصی و حقوق اساسی است. درحالی که «تکروی» به رسمیت شناختن این حقوق تنها برای خود (یا در نهایت نزدیکان خود) است و سلب آن از دیگرانی که معمولاً به چشم «رقیب» دیده میشوند.