هدف:بررسي كامل شايسته سالاري در منابع انساني و جو.انب آن
تعداد اسلايد: 32
انيميشن و تصاوير: دارد
سطح: عالي
نوع فايل: powerpoint 2007
همين الان دانلود كنيد
قيمت: فقط 3000 تومان
منابع انسانی و شایسته سالاری در سازمان
تعریف شایسته سالاری
طبق تعريف دايره المعارف Wikipedia واژه شايسته سالاري يا Meritocracy براي اولين بار در كتاب Rise of The Meritocracy در سال 1958 توسط نويسنده آن Michel young استفاده شده است.وي در اين كتاب به تمسخر از نظامي ياد مي كند كه در آن جايگاه اجتماعي افراد نه براساس اشرافيت و پيشينه فاميلي و اصل و نسب آنها ، بلكه از طريق تلاش و ضريب هوشي يا IQ آنها مشخص شده و اين نظام منجر به لگام گسيختگي هاي اجتماعي افراد جوان و جوياي نام و بي منزلت شدن ارزشهاي حاكم گرديده و در تعارض با حكومت طبقه اشراف بر جامعه يا Aristocracy مي باشد.
برخلاف ريشه منفي اين واژه در فرهنگ لغات فوق ، امروزه واژه شايسته سالاري مترادف با ارزشهاي بزرگ اجتماعي و اخلاقي بوده و متعقدان به اين سيستم عقيده دارند روشي عادلانه و ارزنده براي پيشرفت افراد در يك اجتماع دموكراتيك است.
طبق تعريفي كه فرهنگ لغات Britannica از واژه شايسته سالاري يا Meritocracy دارد؛ اين مفهوم به سيستمي اطلاق ميشود كه در آن ملاك انتخاب افراد ، شايستگي و قابليت هاي دروني آنها _ و نه برخورداري از ثروت يا جايگاه سياسي _ بوده و افراد مسير پيشرفت و تعالي را براساس شايستگي خود طي مي كنند (يا انتخاب و انتصاب براساس ضوابط و پارامترهاي عقلاني و خردمندانه). طي اين تعريف “شايسته” لقبي معنوي است كه به فردي اعطا مي شود كه به علت انجام كاري صحيح و برجسته با كارايي بالا و حصول يك منفعت مشخص و قطعي ؛ مورد ستايش و تمجيد ديگران قرار مي گيرد. (يا كيفيت ستودني همراه با افتخارآفريني).به بيان ساده تر ، شايسته كسي است كه در شرايط برابر ، كاري را بهتر از ديگران به انجام رسانده و در مقايسه با آنها از راندمان بالاتري برخوردار است.برخي معتقدند كه سيستم ارتش هاي جهان شايد بهترين مثال براي سازمان هاي شايسته سالار باشد، زيرا در نظم و نظام ارتشي هر فرد تنها براساس شايستگي كه از خود نشان مي دهد، به درجه بالاتر ارتقاء پيدا مي كند.فردي داراي شايستگي است كه استحقاق و قابليت دريافت پاداش در ازاي انجام يك كار صحيح و توام با ارزش افزوده آشكار يا پنهان را دارا باشد . ارائه طرحها و پيشنهادات سازنده و خلاق براي حل مسائل سازماني ، اعتماد به نفس، شجاعت در بيان ديدگاهها و نقطه نظرات در مواقع لزوم ، تصميم گيري صحيح و بموقع ، توجه كافي به اهداف و استراتژيهاي كلان سازمان ، كارآفريني ، انجام صحيح و بموقع وظائف محوله ، استقبال از چالشهاي جديد و ريسك پذيري بجا در انجام برخي از تصميمات غيرساختاريافته ، همكاري توام با هم افزايي با ساير پرسنل ، انتقاد پذيري ، شخصيت فردي سالم و قوي ، نفوذ در افراد و جلب احترام آنان ، ضريب هوشي بالا ، توانايي كافي در برنامه ريزي و پيش بيني ، تعهد سازماني و . . . از جمله مهمترين مواردي هستند كه بعنوان معيارهاي شايستگي فرد در سازمان شناخته مي شوند.
در علوم مديريت معمولاً از واژه هاي ديگري نيز مشابه شايسته استفاده مي كنند كه تفاوت هاي اين واژگان با آنچه در اين بحث مورد نظر است كمي غامض و گنگ است. اولين اصطلاح واژه Qualified يا داراي شرايط است. منظور از اين واژه اين است كه يك نفر از لحاظ تئوريك و نه لزوماً عملي صلاحيت ا نجام يك كار را دارد . عموماً برخورداري از مدارك و گواهينامه هاي مختلف آكادميك و غيرآكادميك دليلي براي احراز ص لاحيت يك شخص است .