هدف: سنجش میزان سه عنصر اصلی عشق
تعداد سوال: 45
شیوه نمره گذاری و تفسیر: دارد
روایی و پایایی: دارد
ماخذ : گنجی ، حمزه . ارزشیابی شخصیت . نشر ساوالان . 1380
همین الان دانلود کنید
قیمت: فقط 1800 تومان
پرسشنامه عشق مثلثی اشترنبرگ
نظریه عشق مثلثی
رابرت استرنبرگ روان شناس آمریکایی مدل مثلثی عشق را ارایه دادهاست. مدلی که عشق را با سه عنصر اصلی آن نشان میدهد.
- صمیمیت یا الفت عبارت است از پیوند نزدیک و احساس تعلق داشتن بین دو نفر و همچنین علاقهٔ آنها به درمیان گذاشتن خصوصی ترین و عمیق ترین افکار و احساسات.
- هوس عبارت است از میل و رغبت جنسی شدید به طرف مقابل.
- قبول/تعهد فرد میپذیرد که فرد دیگری را به شدت دوست دارد (عنصر قبول) و خودش را ملزم میداند که در پستی و بلندیهای زندگی رابطهاش را با آن شخص حفظ کند. (عنصر تعهد)
تعلق به معنی احساس وابستگی و اتصال به دیگری است. اما احساسات شدید یا شهوت به عشق شهوانی و فیزیكی معطوف است. و الزام یا سرسپردگی مبین میل و نیاز به تداوم و ماندگاری رابطه است.
بر مبنای این سه جزء، استرنبرگ عشق را به انواع مختلفی تقسیم می كند كه در آن جایگاه و ارتباط این سه جزء با هم، نشان دهنده نوع عشق است:1. دوست داشتن : در این نوع عشق « تعلق » مهم ترین عنصر رابطه است اما احساسات تند و فیزیكی و الزام و سر سپردگی در رابطه وجود ندارد. 2. شیدایی : مهم ترین عنصر در این نوع عشق ، احساسات شهوانی است و دو عنصر دیگر در آن وجود ندارد. 3. عشق رمانتیك : در این نوع عشق، تعلق و احساس شهوانی وجود دارد، اما عنصر سوم موجود نیست. 4. مؤانست و رفاقت : تعلق و ماندگاری در این رابطه بسیار مشهود است اما از احساسات تند و شهوانی در آن خبری نیست. 5. عشق احمقانه : در این نوع عشق، احساسات شهوانی همراه با الزام حضور دارد ، اما تعلق وجود ندارد. استرنبرگ هیچ یك از این انواع عشق را مناسب نمی داند ؛ بلكه معتقد است هر سه جزء عشق باید در تركیب و هماهنگی با هم باشند تا فرد به عشق نهایی برسد. و این عشق ، یك عشق ایده آل و مطلوب است.
جانسون مدل استرنبرگ را قبول دارد، اما آن را كامل نمی داند. مازلو نیز عشق را به دو گروه تقسیم می كند:
– عشق كمبود: یك نوع از عشق ، عشق كمبود ، عشق خود خواهانه ، تسخیری و حریص است ؛ در این عشق، نیازهای بر آورده نشده فرد دخیل است. یعنی فرد دیگری را به این دلیل دوست دارد كه نیازهایش را ارضاء می كند. مازلو این عشق را« عشق كمبود » می نامد. این نوع عشق مثل اعتیاد به دارو است. فرد خود را به دیگری می آویزد و به دلیل نابسندگی خود ، نمی تواند بدون او هیچ كاری انجام دهد. در واقع همان طور كه اعتیاد به دارو در طبقه پایین شایع است ، اعتیاد به این عشق نیز در طبقه متوسط بسیار شیوع دارد. به نظر می رسد عشق رمانتیك استرنبرگ، همان عشق كمبود مازلو باشد. عشق كمبود مانند چاهی است كه باید پر شود. یك خلأ كه عشق در آن ریخته می شود.
– عشق وجودی : نوع دیگر عشق، عشق بالغ و فروتن است كه تنها بر اساس عشق به وجود دیگری بنا می شود. باز و خودمختار است. متكی به خویش است و آزادانه ارزانی می شود. عشق وجودی بدون شك ارزشمند تر، بالاتر و بسیار باشكوه تر از عشق كمبود است. برای این نوع از عشق، آزادی تمام عیار لازم است و منظور از آزادی این است كه فرد « بی همتایی » درونی خود و فرد دیگری را به تمامی پذیرفته باشد.
میل به سخاوت و تمایل به بخشش و خشنود كردن دیگری در این عشق دیده می شود. فرد در تلاش است تا دیگری را بشناسد و همین امر موجب صمیمیت در دو فرد می گردد.
عشق مبتنی بر كمبود، با حالت تدافعی در طرفین خود را نشان می دهد؛ در حالی كه ویژگی عشق وجودی، خود انگیختگی و حفظ فردیت در رابطه است. این عشق فقط معطوف به یک فرد نیست، بلكه در رابطه فرد با جهان نیز صدق می كند. فرد در این مرحله می تواند طبیعت را همان گونه كه هست ببیند و از آن لذت ببرد . در صورتی كه عشق مبتنی بر كمبود ، جهان را پدیده ای می داند که قرار است تنها هدف خاصی را ارضا كند.
عشق وجودی هوشیارانه است و از آن جایی كه مالكانه و تسخیری نیست، باعث رنج و عذاب نمی گردد. بدون هیچ هدف خاصی، تنها لذت بخش و شادی آور است. معمولاً از عشق وجودی به عنوان تجربه ای شگفت انگیز و بی نیاز یاد می شود.