مرجع دانلود پرسشنامه و ابزار استاندارد در تمامی رشته ها,طراحی پرسشنامه

ترم آخر

آزمون,طراحی پرسشنامه,روانشناسی,مدیریت,پرسشنامه استاندارد,پرسشنامه رایگان,مشاوره آماری ,سایت پرسشنامه,نرم افزار رایگان روانشناسی,سفارش

خانه / فروشگاه / پرسشنامه / پرسشنامه سنجش اختلالات فرایند جدا شدن- فردیت یافتن

پرسشنامه سنجش اختلالات فرایند جدا شدن- فردیت یافتن

هدف: سنجش اختلالات فرایند جدا شدن- فردیت یافتن
تعداد سوال: 39
شیوه نمره گذاری و تفسیر نتایج: دارد
منبع: ثنایی، باقر و همکاران .مقیاس های سنجش خانواده و ازدواج .انتشارارت بعثت 1387

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 1900 تومان

خرید فایل

Desc (1)

پرسشنامه سنجش اختلالات فرایند جدا شدن- فردیت یافتن

كارل گوستاو يونگ  در 1913 كه سي و هشت ساله بود، مي پنداشت ديوانه شده است. تا سه سال بعد، زير بار سنگين عذاب، از بيم ايجاد سوء تفاهم، حالتي كه نمي توانست با هيچ كس در ميان بگذارد، زير فشار مداوم دروني كه گويي « كاملاً در وسط هوا معلق شده بود»، احساس سرگرداني و تنهايي مي كرد.

 يونگ آن وقت روانپزشكي موفق و محترم با بيماران خصوصي بسيار، داراي زن و فرزند و سمت استادياري در دانشگاه زوريخ سوييس بود. ظاهراً از زندگي شخصي و حرفه اي غني و سرشاري برخوردار بود. چند ماه پيش از آن، رابطه ي نزديك عاطفي و حرفه اي خود را با زيگموند فرويد گسسته بود ( رويدادي كه براي هر دو دشوار بود )، گو اينكه به نظر نمي رسيد اين جدايي تنها علت مشكلات يونگ باشد. يونگ به دلايلي احساس مي كرد زندگيش فاقد معنا و شور و شوق است. فعاليت هاي فكري اش متوقف شده بود، كم مي نوشت و نمي توانست كتابهاي علمي را بخواند. كار دانشگاهي را رها كرد و از استادياري استعفا داد، زيرا احساس مي كرد زماني كه وضعيت فكري و عاطفي اش چنين آشفته و اضطراب انگيز است نمي تواند تدريس كند.

يونگ خطر از دست دادن ارتباط با جهان واقعي را احساس مي كرد، ولي خوشبختانه نيازهاي بيماران و خانواده اش او را به اندازه ي كافي به زندگي بهنجاري كه بتواند ادامه دهد سرگرم مي كرد. ناگذير بود پيوسته به ياد خود بياورد: « چيست و كيست»، « من از يك دانشگاه سوييسي دكتراي پزشكي دارم. بايد به بيمارانم كمك كنم، همسر و پنج فرزند دارم، در شماره ي 228 خيابان سيشتراسه در شهر كوزناخت زندگي مي كنم. اينها واقعيت هايي بودند كه از من توقعاتي داشتند و بارها به من ثابت كرده بودند كه وجود دارم و صفحه ي خالي و سفيد سرگرداني در طوفان هاي روح نيستم.»

يونگ در چنين حالت آشفته اي به اميد يافتن رويدادي كه احتمالاً علت اختلال رواني اش باشد به بررسي زندگي اش، به ويژه دوران كودكي اش پرداخت. دوبار زندگي خود را مرور كرد و چيزي نيافت. سرانجام، از كوشش در راه درك عقلاني مشكلش دست برداشت و تصميم گرفت هر قدر هم كه مي خواهد بي معنا باشد، خود را به آنچه پيش مي آيد بسپرد. او خود را تسليم جوشش هاي ناهشيار خويش كرد، فرآيندي كه بعدها رسماً عنوان رويارويي با ناهشياري بر آن نهاد.

 

نخستين چيزي كه ناهشياري اش او را به انجام دادن آن راه برد، ساختن مدل دهكده اي با سنگريزه بود، يعني بازآفريني دوره اي از كودكي اش كه با شور و شوق با تكه هاي كوچك، ساختمان مي ساخت. در ضمن جستجو به دنبال سنگريزه ها، مي انديشيد: « هنوز در اين چيزها زندگي هست، هنوز پسر كوچولو در همين دور و برهاست.» اين فعاليت تازه، ذهن او را به خود مشغول داشت و او تا حد امكان روي اين كار وقت صرف مي كرد. ابتدا مقاومت مي كرد، زيرا به نظرش تحقير آميز مي آمد. آيا جز بازي كردن بازي هاي كودكيش كار ديگري از او ساخته نبود؟ اما بعدها گفت: « اين لحظه نقطه ي عطف سرنوشتم بود.»

ساختن دهكده هاي مدل با سنگريزه تنها آغاز رويارويي يونگ با ناهشياريش بود. اين فعاليت، تخيلات و روياهاي او را آزاد مي ساخت و در سال هاي بعد يونگ آنها را فعالانه و مشتاقانه دنبال كرد.

رويارويي كارگر افتاد. در نتيجه ي اين سير و سفر دراز در ناهشياري، يونگ كانون و معناي نويني براي زندگي خويش و ادراك تازه ي شخصيت انسان پي ريزي كرد. نوشته هاي او در اهميت اين تجربه جاي ترديد باقي نمي گذارد. خود او مي گويد: « ناهشياري گشوده ام چون جريان آتشفشاني بود و حرارت شعله هايش زندگيم را شكل دوباره بخشيد . . . سال هايي كه تصوير هاي ذهني دروني خود را دنبال مي كردم، مهمترين سال هاي زندگيم بود. تكليف اساسي ترين چيزها  در آن سال ها معلوم شد.» جاي شگفتي نيست كه برداشت يونگ از سلامت روان از همين تجربه كاملاً شخصي حاصل شد

درباره ترم آخر

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *